استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
روسیه در کشاکش ده ساله پرونده هستهای ایران همواره تلاش داشته تا با اتخاذ موضعی میانگیر، منافع خود را همزمان در دو سوی این کشمکش یعنی تهران و غرب حفظ کند. بهرغم مدعای آن به اصولی بودن این رویکرد و بازی مستقل در محیطی پیچیده، وابسته شدن بیش از حد بازی مسکو به متغیر «امریکا» و فرض اهمیتِ اندک سوی دیگر این معادله یعنی ایران را میتوان نمودی عینی از وجود نقص در این سیاست دانست. در برآوردی کلان و صرفهنظر از برخی نوسانات تاکتیکی، چیستی نقش مسکو در پرونده هستهای ایران چیزی بیش از بازی منفعل در چهارچوب برساخته امریکا نبوده است. به واسطه همین عملکرد تبعی، وقوف نظری کرملین به اهداف کلان چرایی فشارها بر تهران که همانا تلاش برای همساز کردن آن با زیادهخواهیهای بلندمدت واشنگتن در خاورمیانه است، به متن سیاست «عملی» روسیه وارد نشده و این رفتار مغایر با اصول ادعایی مسکو در مخالفت با توسعهطلبی امریکا و بودگیِ به عنوان یک «قدرت بزرگ مستقل» است.
واژگان کلیدی: برنامه هستهای ایران، روسیه، امریکا، قدرت بزرگ، خاورمیانه بزرگ، بمب اتم، تحریم، جنگ
((مقاله اردیبهشت 1393 تحویل مجله شده و لذا، تمرکز زمانی آن تا این تاریخ است))
----
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، سال پانزدهم، شماره 60، زمستان 1393، صص 113- 143.
متن کامل مقاله: اینجا