تحولات مفهوم امریکاستیزی در سیاست خارجی روسیة پساشوروی (با تأکید بر دوره پوتین)
چکیده عنصر امریکا و وجوه مختلف آن اعم از امریکاگرایی و امریکاستیزی در دورة شوروی تأثیر مستقیمی بر رفتار نخبگان و گروههای سیاسی داخل شوروی داشت و این تأثیر مکرّر به ناگزیر در قالب عنصری از فرهنگ سیاسی شوروی به دورة پس از شوروی منتقل و بر مشیء نخبگان سیاسی به ویژه بر رفتارهای سیاست خارجی آنها تأثیر میگذاشت.
مقدمه به دنبال فروپاشی شوروی ،منابع و ظرفیتهای قدرت بزرگ روسیه به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت و این کشور بخش اعظمی از نفوذ ژئوپولیتیکی، جایگاه سیاسی، قدرت اقتصادی و توانمندیهای نظامی خود را از دست داد.
مقدمه به دنبال فروپاشی شوروی منابع و ظرفیتهای «قدرت بزرگ» روسیه به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت و این کشور بخش اعظمی از نفوذ ژئوپولیتیکی، جایگاه سیاسی، قدرت اقتصادی و توانمندیهای نظامی خود را از دست داد.
مقدمه یکی از مهمترین ویژگیهای دورة پس از شوروی متنوع و گسترده شدنِ کنشگران نهادی، مدنی و نقشی و منافع آنها در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی روسیه است. این امر در دهة 70 (90 م) موجب شکلگیری فضایی بسیار پیچیده و مبتنی بر منافع گروهی و جناحی شد. در این فضا گروهها و جناحهای مختلف به روشهای گوناگون اعم از تعامل، رقابت و تقابل به افزایش قدرت، کسب جایگاه بالاتر و حداکثرسازی نفوذ خود بر تصمیمسازیها اقدام میکردند.