هدف این مقاله بررسی رویکرد و عملکرد روسیه در قبال نظم در حال تغییرِ بینالملل است. به دلایل مختلف بهویژه تضعیف امریکا/غرب بهعنوان نیروی مسلط و ظهور کارگزاران بزرگ جدید از جمله چین، نظم بین الملل در وضعیت گذار به نظم جدید قرار گرفته و بهتبعآن مکانیسمهای نظمدهنده، ارتباطات، روندها و مسائل در حال تغییر هستند. روسیه به دلایلی از جمله گفتمان تجدیدنظرطلب، فشار سیستمی امریکا/غرب، آرمان قدرتبزرگ و منابع متنوع، داعیه ارتقاء در هرم قدرت بینالملل را دارد. این مقاله به کمک نظریه چرخه قدرت با روش کیفیِ تحلیل محتوای متون و اسناد رویکرد و عملکرد روسیه در این زمینه را بررسی میکند. این نظریه با تأکید بر بروز چالش در فرآیند گذار و تغییرات در هرم قدرت بینالملل، یکی از این چالشها را تطبیق رابطه میان قدرت و نقش در دورههای بحرانی چرخه قدرت از جمله گذار میداند. در این چهارچوب، روسیه با تأکید بر جایگاه مستقل خود بهعنوان یک قدرتبزرگ، تأکید بر پایان نظم هژمونیک، حمایت از نظم اولیگارشی-کنسرتی، با روشی عملگرا و محتاطانه به مقوله نظم و ناظمان نظم، بر آن است تا نقشی فعالتر در عرصه حکمرانی بینالمللی به خود اختصاص دهد. یافتهها مقاله این ادعای مسکو را به صورت محدود تأیید میکند، اما تأکید دارد که باتوجهبه ماهیت ژئواکونومیک نظم آتی و رابطه بین قدرت اقتصادی و نقش بینالمللی در این نظم از اثرمندی روسیه کاسته میشود. برایناساس، ایران در محاسبه روابط بلندمدت از جمله قرارداد 20 ساله با روسیه باید به این واقعیت توجه داشته باشد.
نوری، علیرضا (زمستان 1401) "روسیه و نظم در حال تغییر بینالملل؛ رویکرد و عملکرد". فصلنامه سیاست جهانی. 11(4):. 7-36.