استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
مقدمه
از دیدگاه روسی نظام بینالملل در حال گذار به نظم جدید است و این گذار همانند همه سیکلهایِ تاریخیِ تغییر در نظام بینالملل با تکانها، تنشها، قربانیان، بازندگان و برندگانی همراه خواهد بود. بحران و رکود اقتصاد بینالملل و کاهش آستانه تبدیل تنشهای محلی به تقابلهای مستقیم و غیرمستقیم منطقهای و حتی بینالمللی از جمله نشانههای میدانی گذار هستند. تحلیلگران روس با این نکته موافقتند که خاورمیانه به دلایل مختلف از جمله ویژگیهای ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی خود به یکی از نقاط اصلی تنش و کشمکش دوره گذار تبدیل شده و آشوبهای تالی بهار عربی و بهویژه جنگ نیابتی سوریه مویدی بر این مدعا هستند.
شارکوفسکی یکی از این تحلیلگران با اشاره به اینکه در جنگ سوریه 30 کشور و 3 شبهدولت فعال هستند، این تعداد را با شمار 34 دولت دخیل در جنگ اول جهانی اول مقایسه و تصریح میکند که به واسطه اهمیت بینالمللی بحران خاورمیانه و سوریه قدرتهای بزرگی چون روسیه و امریکا خواسته یا ناخواسته به این مسئله ورود کرده و نمی توانند خاورمیانه را نادیده بگیرند.[1] واسیلییف نیز با اشاره به حضور پررنگ قدرتهای بزرگ و منطقهای در سوریه خطوط جنگ در این کشور را در عمل خطوط نظم آتی بینالملل و مرزهای تقسیم میان دو سیستم هژمونی امریکا (نظام تکقطبی) از یک سو و مخالفان آن (نظام چندقطبی/چندمرکزی) در سوی دیگر میداند.[2]
به نظر میرسد مقامات کرملین نیز با چنین دیدگاهی وارد قائله سوریه شدهاند. آنها برآنند تا در فرآیند گذار خاورمیانه و جهان به نظم جدید موقعیت روسیه را به عنوان یک نیروی «جریانساز» تضمین کرده و مانع کنارگذاری آن از تقسیم سهمها شوند. در این میان، تضعیف غرب در عرصه بینالملل و خاورمیانه از یک سو و نابسامانی منطقه از سوی دیگر فضایی مناسب برای نقشآفرینی مسکو فراهم آورده است.
لذا، هرچند روسیه در دوره پساشوروی سیاست خاورمیانهای مشخصی نداشته و رفتارهای نامنظم آن در قبال تحولات این حوزه از جنگ عراق، تا پرونده هستهای ایران، حمله ناتو به لیبی، بحران سوریه، تنشها در یمن و بحرین پیوستار معناداری به دست نمیدهد، اما این کشور در رویکرد جدید به منطقه که مطلع آن را میتوان دخالت نظامی در سوریه دانست، تلاش دارد تا با کاربست ماهرانه منابع نظامی، اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی خود منافع بیشتری را تضمین و تهدیدات را به صورت موثرتری دفع نماید.
روندها نشان از موفقیت نسبی مسکو دارد. مقایسه ساده نوع اقدام، جایگاه و دستاوردهای فعلی روسیه با سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای این قضاوت را تأیید میکنند. برای تدقیق این مسئله و برآورد عینیتر از دستاوردهای سیاست خاورمیانهای جدید روسیه در وهله نخست باید هدفگذاریهای این کشور در منطقه، تحقق، میزان تحقق یا عدم تحقق آنها را بررسی نمود. «موسسه مطالعات راهبردی روسیه» (ریاستجمهوری)[3] طی تحقیقی که حاصل نظرسنجی از کارشناسان این موسسه، وزارت خارجه و وزارت دفاع روسیه است به این هدفگذاریها اشاره میکند که سیر امور از برآورده شدن بسیاری از آنها (به میزانهای متفاوت) حکایت دارد؛
هدفگذاریها و تحقق اهداف
1) ممانعت از تقویت اسلام رادیکال و تروریسم در خاک روسیه؛ مسکو در سوریه عمدتاً به دنبال اهداف ژئوپولیتیکی بوده و مقابله با تروریسم اولویت اول آن نبوده است. عدم تمرکز بمبارانهای روسیه بر رقه و دیرالزور به عنوان مراکز اصلی تجمع داعش و تمرکز این حملات بر معارضین غیرداعشی این مدعا را اثبات میکند. با این حال این حملات، تعامل میدانی با ایران و حزب ا.... و پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی از ارتش سوریه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تضعیف اسلام رادیکال در این کشور و منطقه نقش داشته است. تحولات نشان میدهند که به تبع متوقف شدن روند فزاینده قدرتیابی اسلام رادیکال در سوریه و عراق از دامنه اقدامات فرامرزی آنها در سایر کشورها از جمله روسیه نیز کاسته شده است. هرچند هنوز هسته این نیروهای در سوریه و عراق فعال هستند، اما کاهش توان سازماندهی و عملیاتی آنها به معنی تحقق نسبی هدف روسیه برای کاهش این تهدید نسبت به سرزمین خود است.
2) نابودی داعش به عنوان یک نیروی سیاسی-نظامی؛ همچنانکه در بند یک اشاره شد و روندها نشان میدهد، داعش در سوریه و عراق نسبت به دو سال اخیر به نحو محسوسی تضعیف شده و فعالیتهای نظامی، سیاسی و اطلاعاتی روسیه در تحقق این امر به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیرگذار بوده است. لذا، هرچند داعش هدف اول اقدام نظامی روسیه در سوریه نبوده، اما تهدیدات فرامرزی این گروهک پوتین و سایر مقامات کرملین را به این استدلال مجاب کرده که اگر با داعش در سوریه نجنگند، باید در خاک روسیه با آنها بجنگند. روندها نشان میدهد که پس از آرامش نسبی در سوریه، روسیه در کنار تعامل با محور ایران، حزب ا... و دولت سوریه همکاری با امریکا، اسرائیل، ترکیه، مصر و ... را برای اقدام موثرتر علیه داعش در دستور دارد.
3) تثبیت روسیه به عنوان یک قدرت مهم در خاورمیانه؛ حضور موثر روسیه در عرصه میدانی سوریه و سپس ایفای نقش تأثیرگذار آن در مذاکرات آستانه و ژنو نشانههایی از ارتقاء جایگاه مسکو در خاورمیانه به عنوان یک نیروی جریانساز است. تمایل یا اجبار قدرتهای غربی و منطقهای به تعامل با روسیه در خاورمیانه و موضوع سوریه خود اعترافی به غیرقابل اغماض بودن نقش مسکو است. روسیه گاهاً در نقش میانجی و بعضاً در نقش موازنهگر توان تأثیرگذاری بر معادلات قدرت در خاورمیانه را دارد که یکی از مصادیق آن توان بازی همزمان آن با ایران، ترکیه، اعراب و اسرائیل است. در سوی دیگر، مسکو توانسته در مقام یک قدرت تأثیرگذار به عنوان طرف مذکرات مستقیم با امریکا قرار بگیرد و بر سیاستهای آن در منطقه نیز اعمال تأثیر کند. رایزنیها متعدد و مکرر مقامات منطقه با مقامات کرملین از جمله سفر نتانیاهو (9 مارس)، اردوغان (10 مارس) و روحانی (قریبالوقوع) همه طی یک ماه (مارس) به روسیه نشانهای از اهمیت جایگاه این کشور در نقشه خاورمیانه است.
4) ایجاد شرایط برای مذاکرات و صلح در سوریه؛ مذاکرات آستانه و ژنو نشان میدهند که توان روسیه تنها به عرصه میدانی محدود نبوده و این کشور در جریاندهی به مذاکرات سیاسی نیز تأثیرگذار است. در مذاکرات پیشین ژنو با اصرار مسکو ایران وارد مذاکرات شد و در متوازن کردن مباحثات ایفای نقش کرد و در مذاکرات آستانه نیز روسیه با کنار گذاشتن امریکا (دعوت تشریفاتی نماینده امریکا) توان خود در این عرصه را نشان داد. استفاده تاکتیکی از ترکیه برای متقاعد کردن معارضین به کنار گذاشتن سلاح و قرار گرفتن پشت میز مذاکره نیز از دیگر اقدامات کرملین در عرصه سیاسی است که موفقیتهایی به همراه داشته است. در عین حال، بازی سیاسی روسیه در خاورمیانه به سوریه محدود نشده و مسکو تلاش کرده تا از توان خود برای کاهش تنش میان ایران با اسرائیل و عربستان و تعامل میان تهران و آنکارا در جهت اهداف منطقهای خود استفاده نماید.
5) ایجاد شرایط برای حضور نظامی روسیه در مدیترانه؛ این هدف با توسعه و تجهیز دو پایگاه اصلی روسیه در لاذقیه (هوایی) و طرطوس (دریایی) و ایجاد تأسیسات نظامی مختلف دیگر (موقت یا دائم) در شهرهای دیگر سوریه از جمله حلب تحصیل شده است. مسکو در لاذقیه سامانههای سنگین از جمله اس300 و در طرطوس نیز اس400 را نصب کرده و یگان دریای مدیترانه آن دائماً در سواحل شرقی مدیترانه در حال گشتزنی است. در همین راستا، دولت روسیه طی توافق 17 ژانویه 2017 با دولت دمشق مجور استقرار 49 ساله پایگاه نظامی خود در طرطوس را دریافت و حضور نظامی خود را تثبیت کرده است. به تبع ایجاد این تأسیسات ناوگان دریای سیاه و دریای بالتیک روسیه نیز به تناوب در مدیترانه حضور مییابند و به این ترتیب مدیترانه شاهد حضور دائم نظامی این کشور شده و فضای منطقه زیر پوشش کاملتر رادارها و تیررس موشکهای روسی قرار گرفته است.
6) تضعیف نفوذ امریکا و ناتو در «سیآیاس»؛ یکی از اهداف جانبی ورود نظامی روسیه به خاورمیانه و سوریه منحرف کردن تمرکز و انرژی غرب از «سیآیاس» و خصوصاً اوکراین بوده است. این هدف تا حدودی زیادی محقق شده و بعد از عملیات نظامی روسیه در سوریه به نحو ملموسی از تمرکز غرب بر موضوع اوکراین و مسئله کریمه کاسته شده و همزمان مسکو به ابزار جدیدی برای فشار بر غرب دست یافته است. هرچند تلاش غرب و ناتو برای نفوذگذاری بر مرزهای روسیه همچنان ادامه دارد، اما مسکو میتواند با کاربست برخی ابزارها در خاورمیانه این فشار را متوازن کند. متهم کردن روسیه به اینکه در جریان یافتن سیل مهاجران پیاده از خاورمیانه به اروپا در سال 2015 و 2016 دخیل بوده و از این طریق مشکلاتی برای اروپا ایجاد کرده، یکی از این ابزارها است.
7) ارزیابی جامع آمادگی و تواناییهای نظامی روسیه؛ به تأکید سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه این کشور در سوریه بیش از 160 نوع تجهیزات نظامی پیشرفته را استفاده کرده است.[4] دیگر مقامات کرملین از جمله پوتین نیز صراحتاً عملیات سوریه را تجربه نظامی مناسبی در زمینههای مختلف از آزمایش تسلیحات تا تمرین عملیاتی و لجستیکی عنوان کردهاند. در عمل نیز اقدام نظامی در روسیه به عنوان اولین عملیات نظامی خارج از مرزهای «سیآیاس» تجربه جدیدی برای مسکو است که توان این کشور به عنوان تنها قدرت غیرغربی در انجام و مدیریت یک اقدام نظامی گسترده در خارج از مرزهای آن را نشان میدهد. هرچند طی این عملیات نقصهای نسبتاً بزرگی از ارتش روسیه از جمله ضعف عملیات دریایی-هوایی آن نمودار شد، اما کرملین آشکار شدن این نقصها را فرصتی برای اصلاح و نوسازی نظامی میداند.
هرچند اهداف بازگفته بر سوریه متمرکز است، اما پویایی شرایط خاورمیانه امکان تعمیم دستاوردها و تأثیرات حضور و اقدام روسیه در سوریه را به سطح منطقهای میدهد. افزون بر موارد لیست شده موسسه مطالعات راهبردی روسیه میتوان به موارد دیگری نیز اشاره کرد؛
8) توفیق روسیه در ایجاد محوری از شرکاء در خاورمیانه؛ مسکو بنا به ریشههای رئالیستی سیاست خارجی خود از مفهوم اتحاد گریزان و به جای آن ائتلافهای موقت را برای دستیابی به اهداف مشخص ترجیح میدهد. نوع رابطه آن با ایران در سوریه زیر این عنوان قابل ارزیابی است. اما انتخاب مطلوبتر برای کرملین ایجاد «محور» گستردهتری از شرکاء است. در قالب محور اولاً قدرت مانور بیشتری برای تعامل گزینشی با شرکاء ایجاد میشود و ثانیاً به هیچ یک تعهدات مشخصی داده نمیشود. مسکو با رویکرد چندبردای موفق به ایجاد چنین محوری در خاورمیانه شده و تعاملات خود از ایران تا ترکیه، اسرائیل، سوریه، مصر و حزب ا... را زیر شرایط بازگفته پیگیری میکند. قدرتهای خارج از این محور از جمله اعراب نیز نامتمایل نیستند تا برای متوازن کردن سیاست خارجی خود در مقابل غرب یا تأثیرگذاری بر سیاست مسکو در قبال رقبای منطقهای خود از جمله ایران با کرملین تعامل نزدیک داشته باشند.
9) فروش تسلیحات؛ روسیه در کنار تمرین نظامی در سوریه در نمایش تجهیزات نظامی خود به کشورها منطقه و جهان موفق بوده و آمارها نیز نشان از رشد فروش تسلیحات روسیه بعد از عملیات سوریه دارند. طبق این آمارها میزان سفارشات نظامی روسیه در پایان سال 2016 از 50 میلیارد دلار فراتر رفته و تحویل سالانه تسلیحات این کشور نیز بین 15 تا 20 میلیارد دلار است. در این بین، خریداران خاورمیانهای جایگاه خود را دارند و مسکو در کنار فروش تسلیحات به مشتریان سنتی خود چون ایران و سوریه، اقلام پیشرفتهای چون تانک تی90 را به عربستان و سامانههای لیزری ضدتانک را به امارات فروخته و حتی در مورد فروش سامانههای اس400 به ترکیه نیز گمانههایی مطرح است. هرچند بنا به ملاحظاتی فروش تسلیحات پیشرفته به متحدان منطقهای غرب بعید است، اما نفس گمانهزنیها در این خصوص نشانه اعتماد و رغبت به تسلیحات روسی است.
10) تقویت بازدارندگی در برابر رویکرد تهاجمی غرب؛ از اصلیترین و شاید دلیل اصلی که روسیه را به ورود جدیتر به خاورمیانه متفاعد کرده، ضرورت مقابله با رویکرد تهاجمی و یکجانبهگرایی غرب در عرصه بینالملل است که مصادیق مختلف آن از توسعه زیرساختهای نظامی در شرق اروپا و شرق آسیا تا دستکاری روندهای سیاسی در «سیآیاس» و خاورمیانه مشهود است. مسکو در دوره جدید حضور خود در خاورمیانه مخالفت با این رویکرد تهاجمی را علنیتر کرده و با تعامل نزدیک با نیروهای ضدهژمون نظیر ایران و همکاری با نیروهای حاضر در مدار هژمون از جمله ترکیه توانسته اهرمهای جدیدی برای چانهزنی و تقویت بازدارندگی در مقابل غرب به دست آورد. لذا، گرچه غرب (امریکا) تا چندی پیش تنها قدرت فرامنطقهای جریانساز در خاورمیانه بود، اما در شرایط جدید نادیده گرفتن بازیگری روسیه در این منطقه برای آن به راحتی ممکن نیست. این واقعیت به نوبه خود انعکاسی از ضعف غرب است که آشکار کردن آن موفقیتی برای روسیه محسوب میشود.
جمعبندی
در پایان مجدداً تأکید میشود که دستاوردهای فعلی روسیه در خاورمیانه «نسبی» هستند و تا پایدار و نهادینه شدن آنها راه زیادی باقی مانده است. روندهای پیشبینیناپذیر در منطقه نیز تضمینی برای استمرار موفقیتهای مسکو به دست نمیدهند و تغییرات شرایط در خاورمیانه و عرصه بینالملل حتی امکان عکس شدن روندها به ضرر مسکو را منتفی نمیکند. اما در شرایط حاضر و بهویژه در مقایسه با عملکرد و دستاوردهای سایر بازیگران، روسیه را میتوان بنا به دلایل پیشگفته بازیگر موفقی در فضای پرآشوب خاورمیانه دانست.
منابع
[1]. Шарковский, Александр (Октября 16, 2016) "С кем Москва действительно воюет в Сирии". Независимая газета. HTML: http://nvo.ng.ru/gpolit/2016-09-16/1_siria.html (الکساندر شارانسکی، روسیه به واقع با چه کسی در سوریه می جنگد)
[2]. Васильев, Евсей (Октября 14, 2016) "Линии фронта в сирийском конфликте как контуры будущего мирового порядка". Военное обозрение. HTML: https://topwar.ru/102040-linii-fronta-v-siriyskom-konflikte-kak-kontury-buduschego-mirovogo-poryadka.html (یوسِی واسیلی یف، خط جبهه در تنش سوریه، خطوط نظم جهانی آینده)
[3] Абаев, Лев (Октября 13, 2016) "Ситуация в Сирии: экспертный взгляд". Российский институт стратегических исследований. HTML: https://riss.ru/analitycs/33788/ (لِف آبایِف، وضعیت در روسیه؛ نگاه کارشناسی)
[4]. "Шойгу сообщил о применении в Сирии более 160 образцов новейшего российского оружия" (Декабря 27, 2016). Интерфакс. HTML: http://www.interfax.ru/world/543324 (اظهارات شویکو در مورد استفاده از بیش از 160 نوع تسلیحات جدید روسی در سوریه)
- عنوان مقاله در فایل منتشر شده از سوی موسسه ابرار، بدون هماهنگی با مولف به «برآورد سیاست روسیه درمورد غرب آسیا؛ موفقیت نسبی در محیط پرآشوب» تغییر داده شده است.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: سایت موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران / 24 اسفند 1395
لینک اصلی: اینجا