استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
روسیه 29 دسامبر 2016 با علنی کردن توافق خود با ترکیه در مورد صلح همهگیر در سوریه جلوهای دیگر از رویکرد چندلایه و چندبرداری خود در سیاست خارجی و در مورد خاص سوریه را به نمایش گذاشت. این توافق در شرایطی به دست آمده که تا چندی پیش روابط مسکو و آنکارا در وضعیت تنش بود و روند بهبود آن در دوره جدید نیز هنوز شکل کامل خود را بازنیافته است. همچنین کرملین در حالی از روسیه و ترکیه به عنوان «تضمینکنندگان» اجرای توافق نام برده که هنوز بیاعتمادی ناشی از اختلافات انباشته قبلی و تعارض منافع فعلی دو کشور در سوریه و خاورمیانه پابرجاست.[1]
در کنار این مشکل، نامشخص بودن نقش امریکا، اعراب و برخی گروههای داخلی در سوریه از دیگر نواقص توافق هستند که اجرای آن را با تردیدهای زیادی مواجه میکنند. صرفهنظر از اینکه ظاهراً در این توافق برای ایران نقش تابع روسیه در نظر گرفته شده و این خود چالشبرانگیز است، بیاعتمادی تهران و دمشق به ترکیه و تأکید دولت سوریه به اینکه این توافق را با ضمانت روسیه و نه ترکیه اجرایی خواهد کرد، نیز نشانهای از شکنندهبودن توافق صلح جدید است. بهرغم این مشکلات، تا به همین جا توافق حاصله را میتوان موفقیتی دیپلماتیک برای کرملین بهویژه در همراستا کردن «نسبی» ترکیه با ملاحظات خود و دور کردن «نسبی» آن از چهارچوبه امریکا دانست.
این دستاورد بیش از هر چیز حاصل کاربست سیاست چندبرداری و تعامل رژیمی در سیاست خارجی روسیه است. بر اساس این رویکرد، کرملین سیاست خاورمیانهای و سوری خود را با تعامل همزمان با نیروهای مختلف فروملی، ملی، منطقهای و فرامنطقهای به پیش می برد که منافع و جهتگیریهای متفاوت و گاهاً متضادی را دنبال میکنند. در شرایط مختلف مجرایی برای تعامل با تمام این نیروها حفظ میشود و مهمترین هدف آن حفظ سطح مطمئنی از فضای مانور بین بازیگران مختلف برای افزایش ضریب کسب «نتیجه»، خروج از فضاهای بحرانی و کسب میزان مشخصی از منفعت از هر یک از بازیگران است.
این رویکرد، با درک ضرورت انعطافپذیری در تاکتیکها و ابزارها و برای استفاده بهینه از منابع موجود در دستور کرملین قرار دارد. بر این اساس، مسکو ضمن احتراز از تعهدسپاری و ائتلافسازیهای بلندمدت در شرایط نامشخص و غیرقابل پیشبینی جاری در عرصه بینالملل و خاورمیانه با جابجایی ابزارها و شرکاء خود در موضوعات مختلف تلاش میکند تأمین منافع و دفع تهدیدات را از مسیرها و با گزینههای بیشتری محقق کند.
پیادهسازی موفق این سیاست در بحران سوریه و در تعامل همزمان مسکو با طرفهای مختلف درگیر در این تنش از قدرتهای فرامنطقهای از جمله امریکا، اتحادیه اروپا، ناتو و چین تا قدرتهای منطقهای از جمله سوریه، ایران، عراق، عربستان، اسرائیل، ترکیه، اردن و نیز با گروههای داخلی سوری مشهود است. این در حالی است که بسیاری از این بازیگران با یکدیگر و با روسیه دارای اختلاف دیدگاه و منافع میباشند، اما مسکو همواره فضاهایی را برای تعامل با همه آنها باز نگه داشته است. در توافق اخیر نیز واسطهای مهم در شکلگیری ترکیب ناهمجور ایران و ترکیه (در شرایط فعلی) از یک سو و دولت دمشق و مخالفین سوری از سوی دیگر برای دستیابی به مصالحه بوده است.
رویکرد چندبرداری به روسیه این امکان را میدهد که در تعامل با ایران در عرصه عملیاتی و با ترکیه در عرصه دیپلماتیک منافع و اهداف مشخصی را تأمین نماید. همکاری با ایران ناقض تعامل با ترکیه (اعراب و امریکا) و همکاری با آنکارا مانعی برای تعامل با تهران نیست، هرچند این دو کشور دیدگاه متفاوتی در این خصوص داشته باشند. به جرأت میتوان گفت که روسیه تنها بازیگر درگیر در سوریه است که از چنین فضای وسیع بازی برخوردار است و همچنان که پیداست ایران، امریکا، اعراب و ترکیه با بازی یکسویه خود فاقد چنین فضای مانوری هستند.[2]
مسکو این تاکتیک را با سطوح مختلفی از موفقیت در سایر تحولات از افغانستان (گفتگوی همزمان با طالبان و کابل) تا توافق هستهای ایران (تعامل همزمان با تهران و واشنگتن)، تنش اعراب-اسرائیل (رابطه همزمان با اسرائیل، اعراب، حماس، فتح و حزب ا...)، چالش رقابت قدرت میان قدرتهای خاورمیانه (همکاری همزمان با تهران، ریاض، تلآویوو، قاهره) و ... نیز در دستور دارد.
برخی مزایای این رویکردِ چندلایه در پیامهای مشخص توافق اخیر به بازیگران درگیر در سوریه قابل ارزیابی است. از جمله به ایران با تأکید بر اینکه مسکو برای پیشبرد سیاست خود در سوریه به تعامل با تهران نگاه «ویژه» ندارد، رویکرد آن در این تعامل «رژیمی» است و اتکاء آن به مساعدتهای ایران نهایی نیست؛ به امریکا با تأکید بر اینکه کرملین از توان نسبی برای جذب متحدان منطقهای آن برخوردار است؛ به سایر متحدان غرب از جمله عربستان با تأکید بر اینکه برای گرفتن سهم از آینده سوریه باید ملاحظات روسیه را در نظر بگیرند؛ و به همه این بازیگران با تأکید بر اینکه روسیه قدرتی جریانساز، با ابزارهای مختلف تأثیرگذاری و با منافع مشخص در خاورمیانه است و باید به این منافع احترام گذاشته شود.
روندها حاکی از آن است که بازیگران مختلف دخیل در خاورمیانه و سوریه بهدلخواه یا نابهدلخواه مجبور به پذیرش این منافع شدهاند. این دستاورد که تا چندی پیش متصور نبود با کاربست بهینه منابع دردسترس و مهارت دیپلماتیک حاصل شده و نتیجه رویکرد عملگرا، منفعتمحور و غیرایدئولوژیک روسیه دوره پوتین است که سیاست خارجی دوره وی را از دوره های پیشین متمایز میکند. اما دستاورد مطلوب روسیه در خاورمیانه و سوریه زمانی محقق خواهد شد که این کشور بتواند به توافقی در قالب کنسرت قدرتهای بزرگ بهویژه با امریکا در خصوص تقسیم سهمها در این عرصهها دست یابد.
روسیه میداند که بحران سوریه در متنِ کلانِ خاورمیانه و تحولات بینالمللی شکل گرفته و در همین متن حل خواهد شد. در این متن، امریکا و متحدان آن از ابزارهای سازنده و مخرب مختلفی برای ثباتسازی یا تشدید تنش پیرامون سوریه برخورداند. لذا، مسکو به تجربه شکست طرحهای صلح قبلی میداند که لحاظ منافع و ملاحظات آنها و سایر نیروها برای دستیابی به صلح پایدار در سوریه ضروری است و اگر منافع آنها لحاظ نشود، به انحاء مختلف قادر به اخلال در توافق صلح هستند.
روسیه همچنین به نیکی میداند که گرچه ترکیه از نفوذ نسبی بر برخی گروههای معارضِ سوری برخوردار است، اما توان «تضمین» اجرای صلحنامه را ندارد. خصوصاً اینکه برای تحقق ثبات همهگیر در سوریه از جمله دفع نهایی داعش توان ترکیه و روسیه حتی در تعامل با ایران نیز کفایت نخواهد کرد. با این ملاحظه، این فرض که توافق حاصله میان مسکو و آنکارا در واقع تاکتیکی برای آمادهسازی زمینه برای معامله/توافق بزرگ با امریکای دوره ترامپ در مورد سوریه و خاورمیانه باشد، بیراه به نظر نمیرسد. این نیز بعید نیست که توافق فعلی از مسیرهای مختلف با امریکا هماهنگ شده یا حداقل اینکه اهم ملاحظات واشنگتن در آن لحاظ شده باشند.
پینوشتها
[1]. برای اطلاع بیشتر در خصوص چرایی تمایل روسیه به دستیابی به مصالحه در سوریه ر ک به؛
نوری، علیرضا (آذر 20، 1395) "روسیه و سوریه؛ تحقق نسبی اهداف و ناگزیریِ مصالحه". سایت شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی. HTML: http://npps.ir/ArticlePreview.aspx?id=101745
[2]. برای اطلاع بیشتر در این خصوص ر ک به؛
Noori, Alireza (April 3, 2016) “Iran and the Principle of Balance and Containment in Russia's Middle East Policy”. iranreview.org. HTML:
http://www.iranreview.org/content/Documents/Iran-and-the-Principle-of-Balance-and-Containment-in-Russia-s-Middle-East-Policy.htm
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: سایت موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) / ۱۲ دی ۱۳۹۵
لینک اصلی: اینجا