استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
تدوین: علیرضا نوری
ناشر: موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران / اسفند 1394
روسیه بهواسطة تاریخ پرفرارونشیب، جغرافیای گسترده، اقتصاد متنوع، فرهنگ مختلط، اجتماع مرکب، ویژگیهای سیاسی، مزیتهای ژئوپلیتیکی و امتیازات ژئواکونومیکی یکی از ساختهای پیچیده و خاص در نقشة جهان است که نهتنها خود روسها، بلکه سایر کشورها نیز بر این خاصبودگی تأکید میکنند. این عرصهها در روسیه همچون سایر کشورها درطول زمان تحولات مختلفی را پشتسر گذاشتهاند و گاه نمود جدید آنها سنخیت زیادی با وضعیت قبلی ندارد که از این جمله میتوان به مقطع فروپاشی شوروی اشاره کرد؛ اما بهرغم اینکه روسیه در دورة پساشوروی تغییرات سریعتر و عمیقتری را در مقایسه با قبل آن پشتسر گذاشته، نمیتوان این کشور را به دو پارة قبل و بعد از فروپاشی تقسیم کرد. روسیة پساشوروی جزئی از پیوستاری تاریخی و برساختهای بر تاریخ این کشور است. لذا شناخت آن بهحتم مستلزم رویکرد تاریخی است. همین مسئله، یعنی تناقضات و تفاوتهای بعضاً عمیق میان گذشته و حال یکی از عوامل پیچیدگی روسیة امروز، سخت بودن درک تحولاتِ این کشور و درعینحال، یکی از دلایل توسعة ناموزون آن است. برایناساس، برای شناخت روسیه باید متغیرهای بسیار متنوع عینی و ذهنی در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی و در دورههای تاریخی و معاصر شناسایی و تحلیل شوند تا نمای روشنتری از وضعیت جاری و آتی این کشور بهدست آید. با اینکه تحقق این شناخت، بررسی ابعاد متنوع روسیه و رصد پسرفتها و پیشرفتهای آن در حوزههای مختلف مجالی فراخ میطلبد و تحلیل عمیق دراینخصوص نیازمند رجوع به منابع تخصصی است، در نوشتار حاضر تلاش شده است که مروری کوتاه و درعینحال کاربردی از مهمترین ویژگیها و روندهای جاری در روسیة معاصر ارائه شود. برایناساس، با تمرکز بیشتر بر مقطع اخیر، طی هشت بخش، این ویژگیها و روندها در زمینههای سیاست داخلی، سیاست خارجی، سیاست منطقهای، اقتصادی، نظامی ـ امنیتی، اجتماعی، حقوقی، و فرهنگی مورد تحلیل قرار خواهند گرفت و درعینحال، به بستر تاریخی تحولات و ارتباط معنادار این عرصهها با یکدیگر نیز توجه خواهد شد.
برایناساس، در بخش اول آقای دکتر شعیب بهمن در بحث «سیاست داخلی»، سیاست و حکومت را در این کشور در قالب ریشهها و سنتهای تاریخی بررسی کرده و در سیر تحول آن، به نمادهای نوین و دولت ـ ملت مدرن روسی اشاره نموده است. دراینخصوص، ساختار سیاسی روسیه و نحوة تفکیک قوا میان نهادهای اجرایی، تقنینی و قضایی تحلیل شده و نقش و جایگاه هریک از آنها مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه، به بررسی احزاب سیاسی و گروههای فشار (نفوذ) پرداخته و وضعیت، مواضع و عملکرد مهمترین احزاب و گروهها که هماکنون در عرصة سیاسی روسیه حاضرند بیان شده است. همچنین چشمانداز ساختار و روندهای سیاسی در روسیه تحلیل شده و دراینخصوص، مسائلی چون: فرهنگ سیاسی، جامعة مدنی، دموکراسی، مشارکت سیاسی و نقش مخالفان سیاسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. درنهایت نیز به الگوهای آیندة جامعة روسیه برای ساختار سیاسی این کشور اشاره شده است.
در بخش دوم آقای علیرضا نوری به «سیاست خارجی» روسیه پرداخته و تلاش کرده است تصویری کلی از چیستی و چگونگی سیاست خارجی روسیة پساشوروی بهدست دهد. در این بخش، ابتدا اهداف و وظایف این حوزه با اتکا به اسناد بالادستی خصوصاً «مفهوم سیاست خارجی روسیه» و «دکترین نظامی روسیه» بررسی شدهاند و در ادامه، مهمترین متغیرهای دخیل در دو زمینة ذهنی (اندیشة قدرت بزرگ و رویکرد ژئوپلیتیکمحور) و عینی (متغیرهای نهادی، مدنی، و نقشی) مورد توجه قرار گرفتهاند. ازآنجاکه این متغیرها در مقاطع و شرایط مختلف تأثیرات متفاوتی را بر روند سیاست خارجی روسیه گذاشتهاند، در بخشهای بعدی، جریانهای گفتمانی و سیر عملی این حوزه از یلتسین تا پوتین، مدویدیف و سپس پوتین تحلیل شدهاند. هرچند سیر تحولات در این مقاطع یکدست نبوده، برخی اصول عملی که بهویژه در سالهای اخیر تأثیر نسبتاً مستمری بر سیاست خارجی روسیه داشتهاند، استخراج شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. جهتگیریهای اصلی سیاست خارجی مسکو ازجمله در خارج نزدیک، اروپا، آمریکا، شرق آسیا و خاورمیانه در ادامة این نوشتار مرور شدهاند و درنهایت نیز مهمترین چالشهای این حوزه ازجمله: فقدان راهبرد، فرایند غیرنهادی سیاستگذاری خارجی، استمرار تقابل/ رقابت با غرب، ضعف در قدرت نرم و دیپلماسی عمومی و واگرایی در خارج نزدیک مورد توجه قرار گرفتهاند.
نظر به اهمیت حوزههای همجوار میان ایران و روسیه (آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و حوزة خزر) آقای دکتر حمیدرضا عزیزی در بخش سوم «سیاست و روابط منطقهای روسیه» را با این سه حوزه مورد مطالعه قرار داده است. بهاینمنظور، در ابتدا مبانی و متغیرهای دخیل در رویکرد مسکو نسبت به این حوزهها مورد توجه قرار گرفته و سپس سیر تاریخی سیاست عملی آن در این سه منطقه ابتدا از سال 1991 تا 2012 و تحولات معاصر آن نیز از سال 2012 تاکنون مورد بررسی قرار گرفتهاند. در ادامه نیز در سه بخش مجزا سیاست، اهداف، اولویتها و ملاحظات مؤثر بر رویکرد نظری و عملی روسیه در مقابل آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و حوزة خزر تحلیل شدهاند. در پایان نیز تهدیدها، فرصتها و چالشهای روسیه در این سه منطقه و دورنمای روابط و منافع آن مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در بخش چهارم، آقای احسان رسولینژاد بر آن است تا شناختی از «وضعیت و نظام اقتصادی» روسیه از زوایای مختلف بهدست دهد. در این بخش، ابتدا برداشتی از نظام اقتصادی دوگانة این کشور در قالب سرمایهداری دولتی و نظام اقتصاد آزاد بیان شده و سپس، ساختار و مدل اقتصادی که روسیه براساس آن عمل میکند ـ با عنوان «مدل اقتصادی انرژیمحور» ـ مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجاکه در کنار شناخت نظام و ساختار اقتصادی، تحول روند متغیرهای کلان اقتصادی روسیه به شناخت بهتر اقتصاد این کشور کمک میکند، در ادامة بخش چهارم، روند تغییرات متغیرهایی همچون رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، بازار نیروی کار، تجارت و درجة باز بودن اقتصاد، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و بخش انرژی مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه، نقاط قوت و ضعف، فرصتها، و تهدیدهای اقتصاد روسیه ذکر شده و در انتها، افق پیشِ روی اقتصاد این کشور با توجه به سند چشمانداز سال 2020 بیان گردیده است.
در بخش پنجم، آقای احسان تقوایینیا «مسائل نظامی و امنیتی» روسیه را با اتکا به اسناد بالادستی این حوزه ازجمله آخرین دکترین نظامی روسیه در سال 2014 مورد تحلیل قرار داده است؛ بهاینمنظور، در ابتدا تأکیدات و اهم نکات این دکترین بررسی، و سپس سیر تحولات نظامی ـ امنیتی روسیه از ابتدای فروپاشی شوروی تاکنون مطالعه شده است. اصلاحات نظامی از مهمترین موضوعات این حوزه است که در این نوشتار نیز بر آن تمرکز شده و تلاشها و هدفگذاریهای مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفته است. دراینبین، حفظ توان نظامی ـ راهبردی روسیه و حضور نظامی آن در سیآیاس و خارج از این حوزه که پس از تعمیق اختلافات مسکو با غرب در اوکراین و سوریه بیشتر مورد تأکید قرار گرفته نیز بررسی شده و چالشها و پیشرفتها در این حوزهها مورد مداقه قرار گرفتهاند. در ادامه نیز ضمن تأکید بر اهمیت علوم نظامی در روسیه، نهادهای تصمیمگیر و اجرایی در این حوزه ارزیابی شدهاند. در بخش دیگری از این نوشتار به نهادهای امنیتی روسیه و چالشها و تهدیدات دراینزمینه پرداخته شده و درنهایت، چشمانداز فضای نظامی و امنیتی روسیه مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش ششم، خانم سارا سلیمانی مروری کلی از «وضعیت اجتماعی» فدراسیون روسیه و ویژگیهای مختلف این حوزه را با تمرکز بر شاخصههای تکثر و تنوع قومی، مذهبی و جمعیتشناختی آن بهدست داده است. برای تحلیل این وضعیت، در ابتدا مهمترین اهداف و وظایف تعیینشده در عرصة اجتماعی با توجه به سیاستهای دولت، قوانین عمومی و بهویژه اسناد بالادستی تشریح گردیده و درنتیجه، تلاش شده است به مخاطب دیدی کلی از ساختار و روندهای جاری در این عرصه ارائه شود. برایناساس، سه رکن اساسی حوزة اجتماعی یعنی قومیت، دین و جمعیت، و ارتباطات و تأثیرات آنها در سپهر سیاسی ـ اجتماعی روسیه مورد بررسی قرار گرفتهاند. در ادامه و برای شناخت بهتر این ارتباطات و تأثیرات سیر تحولات، ویژگیهای متمایزکننده و جایگاه و نقش این سه رکن در فضای عملی نیز تحلیل شدهاند. در انتها نیز سیاستها و راهبردهای تدوینشده برای سامان دادن به عرصة اجتماعی در دورنمای میانمدت و نیز چالشها و فرصتهای موجود در این عرصه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در بخش هفتم آقای سید ابراهیم رستگاری به بررسی «نظام حقوقی» روسیه بهعنوان نظام مرکبی از نظامهای حقوقی اروپا، آمریکا، و آسیا پرداخته و معرفی اجمالیای از زیربخشها، سازمانها و نهادهای مرتبط با قوانین و قانونگذاری در این کشور بهدست میدهد. در این بخش، در ابتدا مختصری درمورد تاریخچة نظام حقوقی روسیه و شمایی کلی از خانوادة این نظام ارائه شده و در ادامه، سیر تحولات آن با اشاره به منابع این نظام و زمینههای نظام حقوقی مدرن روسی مورد بررسی قرار گرفته است. دراینبین، به رابطة میان نظامهای حقوقی با روندهای اجتماعی و سیاسی و تأثیر متقابل این حوزهها نیز توجه شده و ضرورت درک این رابطه برای فهم بهتر نظام حقوقی روسی مورد تأکید قرار گرفته است. در ادامه، به نظام نوین حقوقی فدرال روسیه و جایگاه آن در عرصة بینالملل توجه ویژهای صورت گرفته و دراینزمینه، بررسی روند اصلاحات نظام قضایی این کشور از سالهای 2011 تا 2017 بستر بهتری را برای آشنایی با چشمانداز آیندة نظام حقوقی روسیه فراهم کرده است. درنهایت نیز تقسیمبندیهای نظام حقوقی روسیه، رابطة زیرنظامها با یکدیگر و روند عملی فعالیت دستگاه قضایی این کشور مورد توجه قرار گرفته و چالشها و مشکلات این حوزه نیز تحلیل شدهاند.
در بخش هشتم، خانم دکتر سیده مطهره حسینی به «فرهنگ و سیاست فرهنگی» روسیه بهعنوان امری عمومی و محیطی که عواملی چون: امور عمومی، هنر (فیلم، تئاتر، و سینما)، هنجارها و ارزشها را شامل میشود پرداخته است. در این بخش، برای بررسی ابعاد مختلف فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی در روسیه، ابتدا تعریفی از حوزة فرهنگ ارائه شده و طی آن، نهادهای مهم مربوط به پژوهش و برآوردهای فرهنگی، پرتالهای فرهنگی ـ هنری، سازمانهای تخصصی فرهنگ، نهادهای اعطای کمکهزینة فرهنگی و دستیابی به اخبار و تحلیلهای روسیه معرفی شدهاند. در ادامه، ساختار، ارکان و اجزاء حوزة فرهنگ شامل: نهادهای دخیل و تصمیمساز، مهمترین قوانین و اسناد مربوط به حوزة فرهنگ، ساختار سازمانهای مرتبط با امر فرهنگ، نهادهای اجرایی و امر فرهنگ شامل: ریاستجمهوری، وزارت فرهنگ، وزارت توسعة مناطق، اتاق عمومی فدراسیون روسیه و مرکز بینالمللی همکاریهای علمی و فرهنگی روسیه مورد بررسی قرار گرفتهاند. با هدف آشنایی بهتر با سیر تکاملی حوزة فرهنگ، تاریخچهای از عملکرد فرهنگی دولت روسیه بهدست داده شده و در ادامه، نقاط قوت و ضعف و چالشهای حوزة فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی در این کشور تحلیل شدهاند. دراینرابطه، نقش نهادها و سازمانهای غیردولتی فعال (روسی و غیرروسی ازجمله ایرانی) در این عرصهها، بازیگران و برنامههای اروپایی و بینالمللی، فعالیتهای مستقیم فرهنگی، و نهادهای سنجش آراء عمومی در روسیه مورد توجه قرار گرفتهاند. درنهایت نیز دورنمای حوزة فرهنگ و سیاستگذاری دراینزمینه مورد بررسی قرار گرفته است.
....
لینک راهنمای خرید کتاب: اینجا