استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
هرچند کمک نظامی روسیه به سوریه موضوع جدیدی نیست، اما تشدید این کمکها در شرایط فعلی با واکنشها و حساسیتهای زیادی مواجه شده و از آن حتی به اقدامی یاد میشود که میتواند مسکو را از «بخشی از راه حل» به «بخشی از مشکلِ» سوریه تبدیل کند. در مقابل، کرملین انتقال تجهیزات نظامی جدید و نیروهای آموزشدهنده به سوریه را تأیید کرده، اما «بسیار بعید» است که در پی اقدامات نظامی میدانی در این کشور باشد. اساساً تقویت تعاملات نظامی مسکو با دمشق در راستای سیاست باثبات سالهای اخیر کرملین در حمایت از دولت سوریه صورت میگیرد و ناشی از ضرورتهایی برآمده از اهمیت متمایز سوریه برای روسیه است. همین اهمیت موجب شده، تا مسکو با اگاهی از حساسیتهای منطقهای و بینالمللی به «ریسک» تقویت نظامی بیشتر دمشق تن بدهد.
اولین جنبه از این اهمیت، حفظ تنها «نقطه استقرار ژئوپولیتیکی» روسیه در خاورمیانه و حاشیه مدیترانه است. مسکو به جز سوریه، جای پای محکم ژئوپولیتیکی در هیچ یکی از کشورهای منطقه ندارد، و با توجه به شرایط متغیر منطقه بر آن است تا با افزایش کمک نظامی به دمشق اهمیت این موضوع را گوشزد کند. روسیه با حفظ این موقعیت، تلاش میکند تا موازنه ژئوپولیتیکی در منطقه به سمت غرب سنگینتر نشود. بر این اساس، نقش سوریه به عنوان میزبان تنها «نقطه استقرار ژئوپولیتیکی» روسیه در منطقه و وزنهای در معادلات ژئوپولیتیکی مسکو با غرب مهم ارزیابی شده و کرملین برای حفظ آن حاضر به دادن «هزینههای ریسکی» نیز هست.
از سوی دیگر، روسیه مقاومت مستقیم در برابر غرب در سوریه را به عنوان بخشی از راهبرد خود در مخالفت با رویکرد توسعهطلبانه تهاجمی غرب در عرصه بینالملل دنبال میکند. مسکو از این طریق نشان میدهد که با اندیشه غربی «تسلط بر همه چیز حتی با زور» مخالف است و توسعهطلبی بیثباتکننده آن را قابل پذیرش نمیداند. به گمان مردان کرملین، اگر روسیه در عرصههایی چون سوریه «عقبنشینی» کند، غرب نه تنها بسنده نکرده، بلکه رویکرد آن «تهاجمیتر» شده و مسکو مجبور خواهد شد تا در سایر عرصهها نیز امتیاز بدهد. به همین دلیل، آقای لاوروف یکی از دلایل کمک نظامی به سوریه را ممانعت از تکرار «سناریوی لیبی» عنوان کرد[1]، که در واقع تلاشی برای ممانعت از پیشبرد خودمداریهای هژمونیطلبانه غرب است.
با این ملاحظه، مسکو «مقاومت مبتکرانه» در سوریه را تماماً «هزینه» نمیداند و حتی با افزایش کمک نظامی بر آن است تا ارزش «برگه سوریه» در مقابل بازیهای متنوع غرب در سوریه، در منطقه و در مقابل روسیه در سایر موضوعات را نه تنها حفظ کرده، بلکه افزایش نیز بدهد. در این شرایط، غرب و متحدان منطقهای آن در طراحی نقشههای جدید خود در این حوزهها نمیتوانند «بازیگری» روسیه را نادیده بگیرند و برای خنثی کردن این بازیگر و یا معامله با آن باید «هزینه» و «امتیاز» بیشتری بدهند.
نیازی به گفتن نیست که مهمترین دلیل اقبال دمشق به مسکو نیز «ناگزیری» و «تنگناهای» این کشور برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی است. سوریه تلاش کرده تا با اثبات خود به عنوان میزبانِ باثبات تنها «نقطه استقرار ژئوپولیتیکی» مسکو در خاورمیانه و حاشیه مدیترانه از حمایتهای سیاسی و نظامی آن برخوردار شود. به نظر میرسد، تاکنون این معامله برای دو طرف سودمند بوده است. در شرایط حاضر نیز دمشق با تأکید بر تمایل خود به ادامه میزبانی از یک سو و مسکو با ادامه کمک نظامی به دمشق از سوی دیگر، به یکدیگر و به بازیگران منطقهای و بینالمللی این اطمینان را میدهند که هنوز به مفاد «معامله» پایبندند و آن را متقابلاً سودمند میدانند.
در این بین، فاکتور «داعش» به عنوان انگیزه جانبی در تشدید کمکهای نظامی روسیه به دمشق برای مقابله موثرتر با این گروهک را نباید از نظر دور داشت. مسکو بارها نگرانی خود از قدرتیابی بیشتر داعش و احتمال تسری اقدامات نامتقارن آن به خاک روسیه را اعلام کرده و در عین حال، با اشاره به عدم کارآمدی ائتلاف غربی، ارتش سوریه را موثرترین نیرو برای مقابله با این جریان میداند.[2] لذا، هرچند علت اصلی تعاملات نظامی روسیه با سوریه را باید در اهداف ژئوپولیتیکی آن جستجو کرد، اما یکی از اهداف جانبی آن میتواند تضعیف داعش و کاستن از خطر گسترش تهدیدات آن به خاک روسیه باشد.
در این شرایط، هرچند برخی اقدام مسکو را «اشتباه» برآورد میکنند و آقای اوباما نیز آن را «محکوم به شکست» دانسته،[3] اما به نظر میرسد، کرملین در محاسبات خود تقویت همکاری نظامی از جمله ارسال بیشتر سلاح به سوریه (و نه اقدمات نظامی میدانی) را «در شرایط فعلی» حائز «سود» بیشتری نسبت به «ضررهای» آن میداند. اما، با توجه به شرایط پرتغییر سوریه و منطقه، مسکو در گسترش همکاری نظامی با سوریه و در ارزیابی نتایج عینی این همکاری جانب احتیاط را رها نخواهد کرد. روندها نیز گواه تسلط رویکرد عملگرایانه در مشی روسیه در خاورمیانه و در موضوع سوریه است، به این معنا که این کشور به تبع تغییر در سایر متغیرها در تاکتیکهای خود تغییراتی ایجاد میکند.
مسکو در چهارچوب «عملگرایی محافظهکار» خود، بهرغم اختلافات نظری و عملی با غرب و متحدان منطقهای آن در موضوع سوریه، همواره از تشدید اوضاع احتراز کرده و با تفکیک موضوعی مسائل روزنههای همکاری را حفظ کرده است. کرملین به خطرات توسعه غیرمحاسبهشده همکاری نظامی با سوریه خصوصاً اقدامات میدانی، نه تنها برای نظامیان خود که با حساسیت بسیار زیادی از سوی مخالفین در سوریه مواجه خواهند شد، بلکه از سوی غرب و کشورهای منطقه آگاه است. مسکو میداند که در پیچیدگیهای روابط آن در منطقه و با غرب، هر اقدام نسنجیدهای میتواند هزینههای غیرضروری را به مسکو نه تنها در سوریه، بلکه در سایر زمینهها تحمیل کند.
با این ملاحظه، نباید در خصوص دامنه تعاملات نظامی مسکو با دمشق اغراق کرد و تغییر در این تعاملات به تبع تغییر در سایر متغیرها منتفی نخواهد بود. بر این اساس، هرچند گمانههایی در مورد اقدامات نظامی میدانی روسیه در سوریه مطرح شده، اما «بسیار بعید» است که مسکو این گزینه را در دستور قرار دهد، چرا که در شرایط حاضر از یک سو، با ادامه و افزایش کمکهای نظامی به دولت دمشق میتواند اهداف خود را پیش ببرد و از سوی دیگر، اساساً ضرورتی به درگیر شدن نظامیان روس به اقدامات میدانی در سوریه وجود ندارد.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: iranreview.org ا / 14 سپتامبر 2014
منابع
[1] “Russia to prevent Libya scenario in Syria: Lavrov” (September 10, 2015). Interfax. HTML: http://www.interfax.ru/russia/465897. (in Russian).
[2] “Russia calls on world powers to arm Syrian military” (September 11, 2015). Interfax. HTML: http://www.interfax.ru/russia/466125. (in Russian).
[3] “Russia’s strategy in Syria ‘doomed to failure’” (September 11, 2015). euronews. HTML: http://www.euronews.com/2015/09/12/russia-s-strategy-in-syria-doomed-to-failure/