علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

انفعال و ابتکار روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران

دور دیگری از مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 موسوم به «وین 6» با پیشرفت‌های نسبی پایان یافت و تدوین توافق جامع موکول به ادامه مذاکرات در یک دوره چهار ماهه دیگر شد. نکته قابل تأملی که در این دور و به عبارتی بعد از مذاکرات «ژنو 3» بیش از پیش جلب توجه می‌کند، گفتگوی مستقیمِ پنهان و پیدای طرف‌های اصلی این موضوع یعنی ایران و امریکا است که به باور بسیاری از تحلیل‌گران موثرترین راه‌کار دستیابی به توافق است.   اما هم‌زمان، کم‌رنگ شدن نقش سایر طرف‌ها از جمله روسیه نیز نکته قابل تأمل دیگری از روند فعلی و احتمالاً آتی مذاکرات است که به نوبه خود شایسته توجه است.


روسیه که عضوی ثابت در روند بیش از ده ساله مذاکرات هسته‌ای ایران و به تأکید آقای ایگور ایوانف (وزیر خارجه سابق روسیه) مبتکر قالب گفتگوهای «1+5 و تهران» بوده،  در حالی با حاشیه‌ای شدن موقعیت خود مواجه شده که این مذاکرات در مرحله حساسی و تعیین کننده‌ای قرار گرفته است. البته، حدوث این وضعیت چندان دور از انتظار نبود. چرا که مسکو همواره سعی داشته با مواضع میانی نقش میانجی را ایفا نموده و منافع خود را هم‌زمان در هر دو طرف حفظ نماید. طبیعی است که با کنار رفتن موانع مذاکره مستقیم طرف‌های اصلی ( تهران و واشنگتن) از اهمیت نقش میانجی کاسته می‌‌شود.

از سوی دیگر، مسکو در اغلب مقاطع مذاکرات مواضع و سیاست خود را به عنوان تابعی از روابط خود با «غرب» خصوصاً امریکا تنظیم کرده و طرف اصلی دیگر این موضوع، یعنی ایران را کم‌اهمیت فرض کرده است. چرا که برای روسیه تعامل و تقابل با غرب از جمله کسب مزیت‌های اقتصادی و تقویت تعاملات راهبردی از یک سو و مقابله با رویکرد تهاجمی آن از جمله در موضوع گسترش ناتو به شرق، دست‌اندازی به سی‌آی‌اس خصوصاً اوکراین، سپر ضدموشکی اروپایی و ... از سوی دیگر، از مسئله هسته‌ای ایران اولویت بیشتری داشته و همچنان که روندها نشان می‌‌دهد گاهاً مسکو تلاش کرده تا با همکاری با غرب در مسئله ایران، در موضوعات مورد اشاره از غرب امتیاز بگیرد.

با این ملاحظه، در شرایطی که غرب در مذاکرات هسته‌ای و به بهانه «عدم اشاعه» راهبرد مشخصِ تسلیم کردن تهران به توسعه‌طلبی زورمدارانه خود را دنبال می‌‌کند، روسیه فاقد راهبرد مشخصی برای مواجهه با این موضوع بوده و تنها به تعادل منافع خود میان تهران و غرب می‌‌اندیشده است. آسیب این رویکرد، محدود شدن فضای بازی مسکو به چهارچوب برساخته امریکا از «ایران هسته‌ای» بوده و روندها حکایت از پذیرش «عملی» این چهارچوبه از سوی روسیه دارد.

چهارچوبی که از ابتدا تا به کنون مرزهای آن (تا حدود زیادی) از سوی واشنگتن ترسیم و جهت و دستورالعمل مذاکرات نیز از سوی آن مشخص، و به تبع آن میزان تأثیر و وزن سایر طرف‌ها از جمله روسیه تعریف شده است. در این چهارچوب، دامنه اقدام مسکو در برخی موارد به تأییدکننده منفعل و یا سلب‌کننده محدود محصور شده و هیچگاه به آن اجازه جریان‌سازی داده نشده است. لذا، به‌رغم برخی تغییرات تاکتیکی، ماحصل حضور روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران چیزی بیش از عملکرد در این چهارچوبه نبوده و به نظر می‌‌رسد مسکو نباید از حاشیه‌ای شدن موقعیت خود در مرحله حساس فعلی مذاکرات که به واقع نتیجه عمکرد پیشین آن است، شکایت داشته باشد.

همچنان که اشاره شد، این وضعیت در مذاکرات «وین 6» بیش از پیش مشهود بود. لذا، هرچند آقای لاوروف به دلیل مشایعت پوتین در سفر امریکایی جنوبی در وین حضور نیافت، اما می‌‌توان ادعا کرد که اگر ایشان هم در این مذاکرات حضور می‌‌یافت، نیز چیزی بر وزن و میزان تأثیر روسیه در نتیجه مذاکرات افزوده نمی‌شد. البته، باید توجه داشت که حاشیه‌ای شدن موقعیت مسکو تنها به رویکرد غرب محدود نمی‌شود. ایران نیز از یک سو با توجه به سابقه روسیه و از سوی دیگر، با ارزیابی واقع‌بینانه از توان تأثیر آن در این مقطع از مذاکرات، مواجهه مستقیم با غرب را ترجیج می‌‌دهد.

قابل تأمل اینکه در روسیه نیز اعتراف دارند که امریکا به روش مألوف خود و برای مشروع‌سازی فشارهای خود بر کشورهای هدف تلاش می‌‌کند اجماعی بین‌المللی علیه آن ایجاد کند و مقصود اصلی آن از بازی دادن به مسکو در موضوع هسته‌ای ایران نیز همین بوده است. مشارکت روسیه در مشروع شدن فشارهای نامشروع بر ایران از جمله مساعدت آن به تأیید قطعنامه‌های تحریمی علیه تهران که مبنایی برای فشار مضاعف از جمله اعمال تحریم‌های یکجانبه و مخدوش‌تر شدن چهره ایران در عرصه بین‌الملل بوده، حکایت از موفقیت پروژه امریکایی دارد. 

هرچند مسکو در دور اخیر ریاست‌جمهوری پوتین و به تبع تنش با غرب در سوریه و اوکراین تلاش بیشتری را برای موضع‌گیری‌های مستقل در عرصه بین‌الملل در دستور قرار داده، و از جمله در مسئله هسته‌ای ایران نیز مخالفت علنی‌تری را با سیاست فشار بر تهران ابراز نموده، اما در عمل توان لازم برای بیرون بردن سیاست خود از چهارچوبه امریکایی را تا به کنون نداشته است. لذا، هرچند، آقای ریابکوف چندی پیش از مذاکرات وین تهدید به تغییر تاکتیک روسیه کرد و آقای فابیاس نیز از موضع‌گیری متفاوت مسکو در این مذاکرات خبر داد، اما واقع امر آن است که این کشور در این مقطع، امکانِ ابتکاری و حتی سلبیِ خاصی برای تأثیرگذاری بر نتیجه مذاکرات در اختیار ندارد.

نهایتاً اینکه هرچند برخی در روسیه بر این گمانند که باقی ماندن پرونده هسته‌ای ایران در وضعیت فعلی نسبت به سوق آن به سایر سناریوها از جمله توافق جامع یا جنگ علیه تهران، منافع بیشتری را نصیب مسکو می‌‌کند، اما به نظر می‌‌رسد فرجه چهار ماهه آتی فرصت مغتنمی برای روسیه است تا با سیاست فعال‌تر و مستقلانه‌تر مدعای «قدرت بزرگی» خود را به عرصه آزمون بگذارد و مانع از تحقق رویکرد زورمدارنه غرب در مذاکرات هسته‌ای شود. چرا که مسکو در شرایط حاضر، بهتر از هر زمان دیگری دریافته که عدم اشاعه هسته‌ای تنها بهانه غرب برای اعمال فشار بر تهران جهت بازیابی کنترل خود بر ایران و به تبع آن توسعه نفوذگذاری بر خاورمیانه‌ای است که روز به روز غیرقابل کنترل‌تر می‌‌شود.

هرچند از منظری واقع‌بینانه، توان روسیه برای تأثیرگذری مبتکرانه بر روند این پرونده اندک است و در شرایط فعلی و به تبع گفتگوهای مستقیم تهران و واشنگتن این امکان هر چه بیشتر کاهش یافته، اما مسکو برای اثبات ادعایِ مخالفت خود با زومداری‌های غرب در عرصه بین‌الملل چاره‌ای جز مقابله عملی با اجزاء به‌هم‌پیوسته و پیچیده این سیاست از جمله فشار بر تهران ندارد.

نویسنده: علیرضا نوری
منبع: موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران / 4 مرداد 1393
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد