مقدمه
هرچند هنوز حداقل انتظارها از شعار تغییر باراک اوباما در سیاست خارجی امریکا برآورده نشده و همچنان نشانگان بسیاری از میراث بوش در رفتارهای خارجی دولت وی مشهود است، اما مسکو و واشنگتن، بهرغم پایداری دیوار بلند بیاعتمادی در روابط دوجانبه، گشایش دورهای جدید در روابط دو کشور را امری ممکن دانسته و به تلاشهای خود برای «ریسِتِ» روابط ادامه میدهند. این روند که با سخنپردازیهای مختلف طرفین به ویژه از سوی طرف امریکایی و از همان ابتدای به قدرت رسیدن تیم جدید در کاخ سفید آغاز شده، پس از مذاکرات اوباما و مدویدیف در لندن در حاشیة نشست گروه بیست وارد مرحلة عملی شد. پس از آن نیز دو رئیسجمهور در امریکا، روسیه و سنگاپور دیدار و مجدداً بر عزم متقابل برای بهبود روابط تأکید کردند. افزون بر دو رئیسجمهور، سایر مقامات دو کشور نیز در حوزهها و زمینههای مختلف دیدارها و گفتگوهای متعددی را برگزار کردهاند که از جملة این موارد میتوان به سفر متقابل وزرای خارجة دو کشور به امریکا و روسیه اشاره کرد. مجموعة این تحولات گواه آن است که مسکو و واشنگتن در شرایط فعلی و به جهت نیاز به مساعدت طرف مقابل برای حل و فصل مشکلات خود، بهرغم وجود اختلافنظرهای اساسی در برخی زمینهها، بر توسعة روابط تمایل و تأکید عملی دارند.
نیاز و منافع مشترک مسکو و واشنگتن
مروری بر فحوای چهار دور مذاکرة مستقیم میان مدویدیف و اوباما (در انگلیس، روسیه، امریکا و سنگاپور) و همچنین دیدارهای سایر مقامات دو کشور نشان از آن دارد که امریکا واقعیت تغییر در معادلات بینالمللی و ضرورت اطماحنظر عملی به روندهای چندجانبه (ولو حسب اجبار) و جلب موافقت سایر کشورها از جمله روسیه برای حل و فصل مشکلات بینالمللی را درک کرده و در مقابل روسیه نیز پس از یک دوره تنش و رکود در روابط با واشنگتن، به این مهم واقف شده که بدون مساعدت و همراهیِ امریکا فرآگرد توسعة این کشور با تأخیر و موانع بسیار همراه خواهد بود.
زیر این شرایط، دو طرف توسعه و تعمیم روابط و ایجاد فصلی جدید از تعامل را سازوکاری مؤثر در رفع چالشهای پیشروی خود دانسته و بر همین اساس روندی عملی را برای عملیاتی کردن این منظور مورد توجه قرار دادهاند. تحلیلگران در باب منافع مشترک روسیه و ایالات متحده در حوزة بینالملل به مواردی چند از جمله موضوعات زیر اشاره میکنند؛
- جلوگیری از بروز بیثباتی در امنیت بینالملل و متمایل شدن این عرصه به «جنگ همه علیه همه» به ویژه از طریق پیشگیری از درگیری بین قدرتهای بزرگ
- محدود کردن سلاحهای کشتار جمعی و ممانعت از اشاعه این نوع سلاحها
- حفظ ثبات در نظام چندقطبی هستهای
- جلوگیری از ایجاد خلأ سیاسی و حقوقی در زمینه کنترل تسلیحات هستهای بعد از انقضاء اعتبار قرارداد استارت-1 در 5 دسامبر 2009
- تأمین امنیت در فضای کیهانی
- مبارزه با تروریسم بینالملل و قبل از همه جلوگیری از تروریسم هستهای
- تثبیت اوضاع در عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور و جلوگیری از تبدیل شدن عراق به محلی برای رشد تروریسم بینالملل
- تثبیت اوضاع در افغانستان
- تثبیت اوضاع در پاکستان و جلوگیری از بروز مناقشه بین این کشور و هند
- حل و فصل بحران هستهای کره شمالی
- تثبیت اوضاع خاورمیانة «بزرگ» و جلوگیری از بروز تنش در این منطقه
- حل و فصل مناقشه اعراب و اسرائیل
- مقابله با تغییرات آب و هوایی
- مبارزه با جنایات سازمان یافته از جمله قاچاق مواد مخدر، دزدی دریایی و دیگر جرائم فراملیتی([1])
نکتة مهمی که باید در خصوص این لیست به آن اشاره کرد این است که هر یک از این موارد جایگاه متفاوتی در سلسله مراتب اولویتهای سیاست خارجی دو کشور دارند و مسکو و واشنگتن از یک سو، از منظری متفاوت به این مشکلات و ریشههای آنها مینگرند و از سوی دیگر، راهکارها و سازوکارهای متفاوتی را برای ارتفاع آنها پیشنهاد میکنند. دیگر اینکه، تحلیل تطبیقی این موارد حاکی از آن است که وزن آنها برای طرفین نیز یکسان نیست.
به این معنا که خروج شرافتمندانه از عراق، جلوگیری از شکست در افغانستان و تثبیت اوضاع در این کشور، پیشگیری از فروپاشی پاکستان و ممانعت از دست رفتن کنترل بر سلاحهای هستهای این کشور و به ویژه جلوگیری از تبدیل ایران به قدرتی هستهای از جمله منافع مهم ایالات متحده به شمار میروند، حال آنکه هرچند برخی از این موارد از جمله افغانستان، پاکستان و ایران برای روسیه حائز اهمیت هستند، اما واقع امر آن است که اولویت این مسایل برای مسکو، در مراتب پائینتری از واشنگتن قرار دارد. در این میان، حفظ برتری مؤثر در فضای شوروی سابق و جلوگیری از گسترش پیمانهای بیگانه به ویژه ناتو به این منطقه برای روسها از اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به موضوعات بالا برخوردار است.
با این وجود و بهرغم اختلافنظرها و تفاوت دیدگاههای طرفین در خصوص موضوعات و مسائل مختلف بینالمللی، مرور تحولات نیز نشان از آن دارد که دو کشور طی یک روند در حال نزدیک کردن نقاط اشتراک و رفع اختلافات هستند که از جمله مهمترین این موارد میتوان به موضوعاتی چون سپر ضدموشکی، کاهش تسلیحات راهبردی تهاجمی، ایران و افغانستان اشاره کرد. در همین فضا، مدویدیف و اوباما در آخرین دور مذاکرات مستقیم خود در سنگاپور از هیچ تلاشی برای نشان دادن تفاهم بین دو کشور فروگذار نکردند. اوباما در این دیدار تصریح کرد که «دکمة «ریسِت» تأثیر خود را بر روابط گذشته و مدویدیف نیز بر مثبت بودن روابط و دوستانه بودن جو مذاکرات تأکید کرد.([2])
نکتة حائز تأمل اینکه طرفین با عنایت به تجربههای پیشین و این مهم که روند بهبود روابط نمیتواند تنها بر علاقه متقابل دو رئیسجمهور استوار باشد و نهادسازی در این زمینه امری ضروری است، پس از دیدار مدویدیف و اوباما در مسکو، ایجاد کمیسیون دوجانبة ریاستجمهوری متشکل از 16 گروه کاری در زمینههای مختلف از جمله توسعه تجارت، روابط انسانی، مبارزه با مواد مخدر، تروریسم بینالملل، برنامه موشکی کره شمالی، ایران، افغانستان، روند صلح خاورمیانه و عدم اشاعه سلاحهای هستهای را مورد توجه قرار داده و این کارگروههای با برگزاری نشستهای منظم به حل اختلافات و پیشبرد روابط مشغول شدهاند.([3])
در این بین، بده بستانهای مرحلهای طرفین برای اعتمادسازی بیشتر موضوع قابل توجهی است که طرفین از همان آغاز زمزمههای «ریسِتِ» روابط مورد التفات قرار دادهاند که از جمله این موارد میتوان به موافقت قابل تأمل روسیه با ترانزیت نیرو و تجهیزات نظامی و غیرنظامی امریکا از خاک این کشور به افغانستان، به تعویق انداختن گسترش ناتو به شرق از سوی واشنگتن، اعلام تعلیق برنامة ساخت سپر ضدموشکی از سوی امریکا، اعلام تعلیق استقرار موشکهای ایسکاندر در کالینینگراد از سوی روسیه، انعطافپذیری طرفین در مذاکرات مربوط به تدوین پیمان جایگزین استارت 1 و اخیراً برخی همراهیهای روسیه با امریکا در موضوع ایران اشاره کرد.
این وضعیت به نحوی است که برخی تحلیلگران سفر کلینتون به روسیه را تلاشی برای گرفتن مابهازاء در ازاء اقدام واشنگتن به تعلیق سپر ضدموشکی اعلام و از دو موضوعِ کاهش تسلیحات راهبردی تهاجمی و ایران به عنوان مواردی ذکر کردهاند که کلینتون برای چانهزنی بر سر آنها و تأکید بر اینکه نوبت اقدام مثبتی از سوی کرملین است به مسکو سفر کرده بود.([4]) با این مقدمه، در ادامه مروری از سه موضوع اصلی مورد اختلاف روسیه و امریکا که تمرکز مذاکرات ماههای اخیر طرفین بر آنها بوده، به دست داده خواهد شد.[1]
سپر ضدموشکی
باراک اوباما در 17 سپتامبر (26 شهریور) تصمیم خود مبنی بر تعلیق استقرار منطقه سوم سیستم دفاع ضدموشکی امریکا در شرق اروپا و ایجاد سیستم جدیدِ به صرفه و پیشرفتهتر به جای آن را علنی کرد که این اقدام در ابتدا با ابراز خرسندی مقامات کرملین مواجه و آنها با تعارفات دیپلماتیکِ بسیار از این اقدام استقبال کردند. مدویدیف در واکنش به این اقدام از تصمیم مسکو به عدم استقرار موشکهای «ایسکاندر» در کالینینگراد خبر داد و بر تمایل مجدد مسکو برای همکاری با واشنگتن در طرح جدید ضدموشکی آن تأکید کرد.([5])
لاوروف نیز طی سخنانی تصریح کرد که سیستم جدید ضدموشکی امریکا، خطرات برنامة قبلی را برای روسیه به همراه نخواهد داشت و شرایط مساعدی برای گفتگو فراهم شده است.([6]) اما همان طور که مقامات روسیه بعداً نیز اشاره کردند، واقع امر آن بود که واشنگتن تصمیم به ایجاد سپر ضدموشکی خود را کاملاً منتفی نکرده و اظهارنظر مقامات مختلف کاخ سفید پیرامون ایجاد سامانهای سریعتر و دقیقتر مؤیدی بر همین موضوع بود. این وضعیت به نحوی بود که حتی برخی نمایندگان نظامی و غیرنظامی دولت اوباما با انجام سفرهایی به اروپای شرقی در صدد تشریح جزئیات برنامة جدید ضدموشکی امریکا و رفع نگرانی کشورهای این منطقه از احتمال قطع پشتیبانی واشنگتن بر آمدند.
این اظهارنظرها و اعلام احتمال استقرار اجزاء سامانة جدید ضدموشکی امریکا در قفقاز جنوبی و حتی اکراین که در برخی منابع روسی به «تکذیب تصمیم اوباما» تعبیر شد، نگرانیهایی را در مسکو برانگیخت و مقامات روس را به اظهارنظر در این خصوص واداشت. با این ملاحظه، مقامات کرملین در مقاطع مختلف بر ضرورت توضیح بیشتر واشنگتن در خصوص برنامة آتی آن در زمینة سپر ضدموشکی تأکید و از جمله لاوروف با بیان اینکه؛ «روسیه باید اطلاعات کاملتری در خصوص سپر جدید موشکی امریکا به دست آورده و بفهمد که آیا میتواند این طرح را به صورت مشترک با ایالات متحده و کشورهای اروپایی توسعه دهد یا خیر»، خواستار شفافسازی هرچه بیشتر واشنگتن در این خصوص شد. او همچنین در حاشیة نشست سران سازمان کشورهای همسود در مولداوی، با اشاره به اظهارنظر برخی مقامات واشنگتن در خصوص امکان مشارکت اکراین در برنامة جدید ضدموشکی امریکا، این اعلام را کاملاً غیرمنتظره دانست.([7])
نکتة قابل تأمل در خصوص تصمیم اوباما به تعلیق برنامة سپر ضدموشکی امریکا اینکه، مقامات روس ضمن تأکید بر اینکه همراهی مسکو با واشنگتن در موضوع ترانزیت محمولههای نظامی و غیرنظامی از روسیه به افغانستان امتیازی واقعی به واشنگتن بوده و با اشاره به تصریح اوباما و کلینتون مبنی بر اینکه اقدام به این تعلیق در نتیجة ارزیابیهای جدید از تهدیدات ناشی از ایران بوده و از سوی دیگر، همان طور که اسلاف آنها نیز تأکید میکردهاند، اساس تصمیم به استقرار این سامانه نیز تهدیدهای ناشی از ایران و نه روسیه بوده است، تصمیم اوباما را امتیازی به روسیه ندانسته و درخواست مابهازاء از مسکو را منطقی نمیدانند. نکتة دیگر در این خصوص، تأکید مجدد کرملین بر پایداری پیشنهاد خود مبنی بر مشارکت با واشنگتن در طرح جدید این کشور برای دفع تهدیدات موشکی از جمله از طریق استفاده مشترک از رادارهای گابالا (آذربایجان) و آرماویر است.
با این وجود و هرچند برخی مقامات کاخ سفید از جمله کلینتون (خلال سفر خود به مسکو)، با اشاره به اینکه روسیه و امریکا با خطرات موشکی مشابهی مواجه هستند و سپر ضدموشکی باید به ابتکار مشترک دو کشور تبدیل شود، نسبت به همکاری در این خصوص ابراز تمایل کردهاند، اما همان طور که اشاره شد، مسکو هنوز به هیچ درک مشخصی از ماهیت طرح ضدموشکی جدید امریکا نرسیده و به تبع آن نوع همکاری طرفین در این باره هنوز هیچ مبنای مشخصی نیافته است.
با این وجود، مدویدیف خلال سفر خود به صربستان، با اشاره به نشانههای تمایل عملی امریکا به روندهای چندجانبه در عرصة بینالملل، بر آمادگی مسکو برای هماهنگ و متناسب ساختن روابط خود با واشنگتن و سایر شرکای غربی خود جهت حل و فصل مشکلات و انجام وظایف مشترک بینالمللی تأکید کرد. البته همان طور که پیشتر اشاره شده، روسیه مایل به قرار گرفتن طرح جدید سپر ضدموشکی امریکا در چهارچوب طرح جامع امنیت اروپایی پیشنهادی خود است.([8])
کاهش تسلیحات راهبردی تهاجمی
با عنایت به نزدیک شدن به 5 دسامبر، موعد خاتمة اعتبار پیمان استارت 1، مذاکرات روسیه و آمریکا در مورد تدوین پیمان جایگزین وارد مرحله تعیین کنندهای شده و طرفین تأکید کردهاند که قرارداد جدید را تا پیش از این موعد تمهید خواهند کرد. اهمیت این مذاکرات در این مهم است که دستیابی طرفین به توافق میتواند تأثیری مستقیم بر رفع و یا استمرار اختلافات آنها در سایر حوزهها و زمینهها داشته باشد.
به عنوان مثال، انعقاد قرارداد جدید میتواند عامل مهم در موفقیت کنفرانس بهار سال آینده در خصوص بازبینی پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی) باشد. بر همین اساس، هم مسکو و هم واشنگتن تمایل عملی خود در به نتیجه رساندن این مذاکرات را تا پیش از 5 دسامبر بارها متذکر شده و مذاکرات فشردة طرفین در این خصوص نیز مؤید این امر است. لذا، هرچند اوباما و مدویدیف خلال دیدار خود در سنگاپور، به سبب پایداری برخی اختلافات، اظهارنظر مشخصی دربارة پیمان جدید نکردند، اما هر دو آمادگی خود برای امضای پیمان جدید در 5 دسامبر را مورد تأکید قرار دادند.([9])
با این پیشزمینه، دورهای هفتم و هشتم گفتگوهای طرفین در این خصوص طی مهر و آبان برگزار و این روند تا حد قابل ملاحظهای پیش رفت. با این وجود و هرچند هیأتهای نمایندگی روسیه و آمریکا در پایان دور هفتم مذاکرات خود در ژنو، پیشنویس توافقنامه جدید را مبادله کرده و یان کلی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به موفقیت این دور از مذاکرات، نقطهنظرات طرفین را در بسیاری از مسائل بر یکدیگر منطق دانست،([10]) اما تأکید واشنگتن بر احتساب موشکهای سِری «تاپال» روسی در قرارداد جدید که با مخالفت مقامات روس مواجه شد، اختلافنظر عمدهای بود که در جریان دور هشتم مذاکرات نمودار شد.[2]
مسکو مایل نیست اطلاعات آزمایشات موشکی روسیه به امریکا منتقل شود و به این اعتبار، حضور بازرسان نظامی امریکایی در کارخانه تولید موشکهای قارهپیمای خود را غیرضروری میداند. بر اساس پیمان استارت-1، امریکا حق بازرسی از برخی واحد تولیدی نظامی از جمله کارخانههای تولید موشکهای «تاپال-ام»، «بولاوا» و «ار-اس24»[3] را داراست، حال آنکه مسکو بر این باور است که حقوق مشابهی در این خصوص ندارد.([11]) پیش از این نیز آلن توشر،[4] معاون وزیر خارجه آمریکا با اشاره ضمنی به همین موضوع نسبت به پاسخ مسکو به پیشنهادات واشنگتن ابراز نگرانی کرده بود.([12])
از سوی دیگر، روسیه همچنان به مواضع پیشین خود مبنی بر رابطة مستقیم میان تسلیحات راهبردی تهاجمی و دفاعی و تالی آن مشخص شدن وضعیت سپر جدید ضدموشکی واشنگتن تأکید دارد که این موضوع در سخنرانی مدویدیف در مجمع عمومی سازمان ملل نیز نمود یافت.([13]) مقامات کرملین با اشاره به واقعیتِ عدم امتناع واشنگتن از ایجاد سپر ضدموشکی خود، تصریح دارند که بدون مشخص شدن سرانجام سامانة جدید ضدموشکی امریکا، نمیتوان در مذاکرات کاهش تسلیحات راهبردی تهاجمی به موفقیت دست یافت.[5]
با این وجود، مقامات کرملین، با اشاره به آمادگی مسکو برای همکاری با امریکا در طرح جدید سپر ضدموشکی این کشور، تأکید دارند که اگر ایالات متحده بر نیاز حیاتی تحقق این منظور همچنان تأکید دارد، برقراری نظارت دوجانبه بر این سامانه از طرف طرفین میتواند راهحلی برای رفع نگرانیهای مسکو باشد و در غیر این صورت انعقاد قرارداد درباره تسلیحات راهبردی تهاجمی معنی ندارد.
بهرغم این اظهارنظرها، به نظر میرسد این اختلاف تا حد زیادی مرتفع شده باشد، چرا که لاوروف پس از دیدار مدویدیف و اوباما در سنگاپور، از توافق آنها در مورد کاربست مکانیزم نظارتی ساده و کمهزینهتر و اینکه هیأتهای نمایندگی طرفین در این زمینه دستورات مشخصی دریافت خواهند کرد، خبر داد. به باور او، این توافق به معنای آمادگی ایالات متحده به پذیرش مکانیزمی برای کنترل موشکهای سیار این کشور از سوی روسیه است که در صورت عملی شدن آن، زمینه برای امضاء پیمان جدید تا 5 دسامبر فرآهم خواهد شد.([14])
اختلافنظر دیگر طرفین که در جریان دیدار کلینتون و پس از آن نیز نمود داشت، شمار کلاهکهای هستهای، سقف کمی حاملهای این کلاهکها، به تبع آن مسأله کنترل متقابل چگونگی اجرای قرارداد و جلوگیری از ایجاد «پتانسیل قابل بازگشت»[6] است. هرچند هنوز جزئیاتی از توافقات حاصله منتشر نشده، اما، فحوای مذاکرات به ویژه گفتگوهای مدویدیف و اوباما در سنگاپور نشان میدهد که اختلاف پیشین در خصوص سقف تعداد کلاهکها مرتفع شده و دو موضوع دیگر، یعنی شمار حداقلْ حملکنندههای این کلاهکها و چگونگی کنترل موشکهای سیار بالیستیک قارهپیما نیز در حال رفع است.
در حالی که ایالات متحده در آغاز مذاکرات خواهان حفظ 1100 حامل کلاهکهای هستهای بود، اکنون به 800-700 مورد رضایت داده و این موضوع در حال نهایی شدن است.([15]) اما همان طور که اشاره شد، اختلافنظر دوم که به تمایل آمریکا برای کنترل موشکهای سیار روسی «تاپال» مربوط است، با مخالفت شدید مسکو مواجه شده و اما مذاکره برای رفع آن همچنان در جریان است.([16])
ایران
هرچند مقامات مسکو در مقاطع مختلف تصریح کردهاند که در مورد ایران و موضوع هستهای آن با امریکا اختلافنظر بنیادی نداشته و دیدگاههای طرفین در بسیاری از ابعاد این موضوع منطبق است، اما همان طور که از بیانیهها و اظهارنظرات مقامات کرملین و کاخ سفید بر میآید، طرفین همچنان واجد اختلافات اساسی در باب چگونگی رسیدگی به این موضوع هستند. با این ملاحظه، موضوع ایران در مقاطع مختلف مهر و آبان موضوع محل بحث طرفین بود که از آن جمله میتوان به دیدارهای مستقیم مدویدیف و اوباما در امریکا و سنگاپور و گفتگوهای کلینتون با مقامات کرملین در مسکو اشاره کرد.
طی این مدت، مقامات مسکو با تکرار موضعگیریهای دوپهلوی خود در باب ایران تلاش کردند ضمن حفظ ایران، از این کارت برای چانهزنی با امریکا جهت امتیازگیری در سایر زمینهها استفاده کنند. به این نحو که روسها از یک سو خود را آمادة همراهی با سیاست تحریمِ امریکا علیه تهران (در شرایط خاص) نشان داده و از سوی دیگر، با تأکید بر ادامة همکاریها با تهران تلاش کردند از هزینههای ناشی از قطع رابطه با ایران بکاهند، چرا که منافع مختلف اقتصادی، سیاسی و ژئوپولیتیکی روسیه از قِبَلِ رابطه با ایران موضوعی نیست که مسکو به راحتی قادر به گذشت از آن باشد. لذا روسیه با در پیش گرفتن سیاست دفعالوقت تلاش داشت تا موضعگیری قطعی خود را در قبال ایران (بهرغم فشارها و اصرارهای غرب) به بعد از آشکار شدن نتیجة تقابل تهران – واشنگتن موکول کند که در این امر تا حدود زیادی نیز موفق بوده است.
در این میان، توسل به برخی اقدامات از سوی روسیه از جمله اعلام چندین بارة تعویق در راهاندازی نیروگاه بوشهر و عدم تحویل موشکهای اس 300 به تهران، تاکتیکی در این راستا و برای حفظ هر دو طرف بوده است. به این عبارت که مسکو با این اقدامات از یک سو، همراهی نسبی خود با امریکا را نشان داد و در سوی دیگر، سیگنال هشداری به تهران مبنی بر ضرورت همکاری بیشتر با جامعة بینالملل و اینکه حاضر به هزینة زیاد به خاطر ایران نیست، فرستاد. بر این اساس، هرچند موضعگیری مدویدیف در واشنگتن مبنی بر ناگزیر سیاست تحریم در صورت عدم پیشرفت در مذاکرات، از سوی برخی منابع خبری غربی به چراغ سبز روسیه و موافقت این کشور با اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران تفسیر شد، اما آنچه در جریان سفر کلینتون به مسکو گذشت، تأکید مسکو بر موضع پیشین خود مبنی بر اینکه؛ «هنوز کلیة مسیرها برای حل مسئلة ایران آزموده نشده و به تبع آن تشدید تحریمها علیه ایران بیفایده است»، بود.([17])
هم از این رو بود که منابع غربی نیز تأیید کردند که کلینتون در مسکو نتوانست سطح مطلوب حمایت مسکو از مواضع آمریکا در قبال تهران و برنامه هستهای آن را به دست آورد. لاوروف در جریان کنفرانس خبری با همتای آمریکایی خود با اطمینان اظهار داشت؛ «به نظر ما، در شرایط کنونی تحریم و تهدید به اعمال فشار غیرسازنده است». در عین حال، او تصریح کرد که «ما در این نقطه قرار نداریم و ایالات متحده در زمینه درخواستی از روسیه نکرده است». جالب تأمل اینکه او درخواست در این خصوص که طرفین در آن اشتراک موضع دارند را خندهآور دانست.([18])
اوباما در جریان دیدار خود با مدویدیف در سنگاپور تصریح کرد که ایالات متحده به ایران دو راه پیشنهاد میکند؛ «راه اول، همگرایی ایران با جامعه جهانی و امتناع از تولید سلاح هستهای و دوم، اعمال فشار بر تهران برای وادار کردن آن به اجرای تعهدات خود است. هرچند واشنگتن پیش از این در خصوص این دو گزینه نتیجهگیری و سیاست فشار بر تهران را در پیش گرفته، اما مدویدیف با موضعگیری دوپهلو خود در «اجتنابناپذیر بودن تحریمها علیه تهران، تنها در شرایط خاص»، نشان داد که با اوباما همعقیده نیست. او تنها به این اظهار بسنده کرد که روند مذاکرات با ایران یک هدف را دنبال میکند و آن «شفافسازی برنامة هستهای این کشور است، به نحوی که باعث نگرانی جامعه بینالملل نشود». در عین حال او هشدارهای پیشین مسکو را تکرار کرد که در صورت عدم حصول توافق با تهران، ابزار دیگری برای پیشبرد این مقصود انتخاب خواهد شد.([19])
با این وجود، همان طور که اشاره شد، تصمیم روسیه به تعلیق برخی همکاریهای خود با ایران از جمله در عدم تحویل موشکهای اس 300 و به تعویق انداختن مجدد راهاندازی نیروگاه بوشهر را میتوان هشداری به تهران نسبت به احتمال همراهی مسکو با برنامههای آتی واشنگتن دانست. چرا که هرچند اوباما تصمیم به تعلیق استقرار سپر ضدموشکی امریکا در اروپای شرقی را امتیازی به روسیه ندانسته بود، اما به تأکید برخی ناظران، واشنگتن در قبال این اقدام درصدد گرفتن مابهازاءهایی از روسیه و در درجه اول امتناع این کشور از همکاریهای فنی - نظامی با کشورهای غیردوستِ آمریکا از جمله ایران بود.
لذا، در این فضا احتمال همراهیهای بیشتر با امریکا از سوی روسیه در موضوع ایران نمیتواند دور از انتظار باشد. در این بین باید به این نکته توجه داشت که روسها به نوبة خود به راحتی حاضر به این همراهی نخواهند بود، چرا که به باور آنها واشنگتن درصدد وادار کردن روسیه به فدا کردن منافع خود از قِبَلِ رابطه با ایران در حالی است که مابهازاء مشخصی در ازاء آن پیشنهاد نمیکند که بتواند خسارات ناشی از این «فداکاری» را جبران کند.
جمعبندی
همپیوندی نزدیک مسائل و چالشهای موجود در روابط روسیه و امریکا، نکتة مهمی است که چگونگی پیشرفت در روند بهبودی روابط این دو کشور را پیچیده کرده و نمود عینی آن را در تأکید مسکو به رابطة مستقیم میان سلاحهای راهبردی تهاجمی و دفاعی و بازی آنها با کارتهای افغانستان و ایران میتوان مشاهده کرد. اما در این میان، موضوعی که روسیه (صرفهنظر از مصادیق) بر آن تأکید دارد، ضرورت نگاه واشنگتن به این کشور به عنوان شریکی برابر و اطماحنظر جدی به منافع آن در حوزهها و زمینههای مختلف است.
بر این اساس، موضوع غالب در روندهای اخیر میان دو کشور را میتوان بیاعتماد متقابل طرفین به یکدیگر و گامهای مرحلهی و احتیاطآمیز آنها در قبال یکدیگر به ویژه از ناحیة مسکو است. با این وجود، روند مذاکرات چندین ماهة طرفین گواه آن است که طرفین تا حد امکان در زمینههای مختلف اعم از ایران، افغانستان، سپر موشکی و کنترل تسلیحات از خود انعطاف نشان داده و بهرغم اختلافنظرهای اساسی و مخالفتهای بسیار داخلی تلاش، دارند تا از مجال حادث شده، برای نزدیک کردن روابط به نحو اکمل بهره گیرند.
نکتهای که سیاستگذاران کشورمان باید به آن توجه کنند این مهم است که روند حل اختلافات میان مسکو و واشنگتن که از افغانستان آغاز، با سپر ضدموشکی دنبال و هماکنون بر پیمان جدید کاهش سلاحهای راهبردی تهاجمی متمرکز شده، در روندی تدریجی در حال پیشرفت است و گمان میرود که پس از تدوین پیمان جایگزین استارت 1 نوبت به مورد مهم اختلافی دیگر طرفین یعنی ایران رسیده و طی آن فشارها بر تهران افزون شود. نکتة قابل تأمل دیگر در این زمینه اینکه، پس از تشدید انتقادهای مقامات مختلف کشورمان به اعلام تأخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر و عدم تحویل موشکهای اس 300، برخی نخبگان و رسانههای روسیه با تشکیک در کارآمدی سیاست کنونی مسکو در قبال ایران در تأمین منافع این کشور، خواستار قاطعیت بیشتر کرملین در برابر تهران و همراهی بیشتر مسکو با غرب شده و مزیتهای رابطه با امریکا را بیش از ایران توصیف کردند.
لذا به نظر میرسد اگر تدبیری برای بازی کارآمدتر در سیاست خارجی اندیشیده نشود، اتخاذ تصمیم برای مسکو درباره همراهی با غرب علیه تهران آسانتر خواهد شد. هرچند، بهتر آن به نظر میرسد که سیاستی اندیشیده شود تا امکان و فضای بازی روسیه با کارت ایران به حد ممکن کاهش یابد.
پانویسها
[1]. هرچند طی ماههای پیشین موضوع افغانستان نیز از جمله موضوعاتی بود که به تکرار مورد بحث مسکو و واشنگتن قرار میگرفت، اما با عنایت به پیشرفت تعاملات در این زمینه از جمله موافقت عملی روسیه با انتقال نیرو و تجهیزات نظامی امریکا از خاک خود به افغانستان و همچنین تسامح آن در گسترش حضور نظامی پنتاگون در آسیای مرکزی، در این مجال اندک از پرداختن به این موضوع صرفهنظر و موضوعات در جریان متمرکز میشود.
[2]. روسها بر آنند تا با حفظ موشکهای سری «تاپال»، استقرار موشکهای بالیستیک جدید قارهپیما مجهز به کلاهکهای هستهای و عملیاتی کردن زیردریاییهای اتمی حامل موشک «بولاوا»، نیروهای هستهای راهبردی خود را نوسازی کرده و از این طریق موازنه نسبی با امریکا در زمینه تسلیحات هستهای را همچنان حفظ کنند.
[3]. «Тополь-М» , «Булаву» и РС-24
[4]. Эллен Тошер
[5]. هرچند اخیراً برخی مقامات واشنگتن از جمله شخص اوباما نیز به ارتباط منطقی بین تسلیحات راهبردی تهاجمی و دفاعی اعتراف کردهاند، اما همزمان و در عمل برخی دیگر از مقامات امریکا از جمله الکساندر ورشبو، دستیار وزیر دفاع آمریکا همچنان بر پیشبرد سامانة ضدموشکی جدید این کشور تأکید کرده و از استقرار بخشهایی از آن در قفقاز (گرجستان) یا (یک رادار در) اکراین خبر دادند.
[6]. انبار کردن کلاهکهای هستهای ممنوعه (در اثر قرارداد جدید) در انبارها و امکان مستقر کردن مجدد آنها روی موشکها در زمان دیگر.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: بولتن روسیه شماره 5، مؤسسه ابرار معاصر تهران، مهر و آبان 1388