مقدمه
طی سالهای اخیر موضوع مثلث روابط ایران، روسیه و امریکا و تأثیر نوسانات روابط مسکو و واشنگتن بر نوع رابطة تعاملی مسکو با تهران محل بحثهای بسیار بوده و به ویژه در فضای تخاصمی روابط تهران و واشنگتن، این موضوع و ابعاد آن به نحو گستردهای مورد توجه محافل داخلی قرار گرفته است. در این فضا، تهران همواره نگران آن بوده که نزدیکی روسیه با امریکا اسباب تشدید فشارهای بینالمللی بر تهران و زیر تأثیر قرار گرفتن منافع و امنیت ملی خود نشود. هرچند این نگرانیها در دورة بوش و به تبع رویکرد سخت او نسبت به روسیه به مرز عملیاتی شدن نرسید، اما با عنایت به تغییرات در کاخ سفید و جریانیابی فرآگرد بهسازی روابط مسکو و واشنگتن به ویژه تحولات عملی اخیر در روابط این دو کشور از جمله اجازة روسیه به پنتاگون برای انجام نقل و انتقالات نظامی از خاک این کشور به افغانستان و تعلیق برنامة استقرار منطقة سوم سپر موشکی امریکا در اروپای شرقی از سوی اوباما، نگرانیها در خصوص تأثیر پیشرفت این روند بر تغییر رویکرد مسکو نسبت به تهران افزایش یافته است.
پیشرفت در روابط مسکو و واشنگتن
هرچند روسها لفاظیهای مکرر باراک اوباما برای تغییر در سیاست خارجی امریکا از جمله در قبال روسیه را که از همان ابتدای به قدرت رسیدن وی آغاز شد، به دیدة تردید نگریسته و بر ضرورت تغییرات عملی در این خصوص تأکید میکردند، اما بروز برخی تحولات در روابط مسکو و واشنگتن طی ماههای اخیر و به ویژه اعلام تقریباً غیرمنتظرة تعلیق برنامة استقرار منطقة سوم سپر موشکی امریکا در اروپای شرقی، کرملین را به بررسی جدیتر موضوع بهسازی روابط با کاخ سفید واداشته است. مسکو که از ابتدای طرح استقرار این سپر نگرانیهای عمیق خود را نسبت به تبعات امنیتی و ژئوپولیتیکی آن بر امنیت و منافع خود ابراز داشته و به تکرار به آن انتقاد کرده، هماکنون با تحولی مهم در این خصوص مواجه شده است.
با این ملاحظه، هرچند شخص اوباما و سایر مقامات امریکایی از جمله هیلاری کلینتون و رابرت گیتس ارتباط مستقیم تعلیق استقرار منطقة سوم سپر موشکی امریکا در اروپای شرقی را با موضوع بهسازی روابط با روسیه رد کردهاند، اما استقبال مقامات کرملین از این تصمیم، حاکی از آن است که این اقدام هرچند به صورت غیرمستقیم اقدامی سازنده در فرآگرد بهسازی روابط دو کشور است که به حتم بر نوع رابطة تعاملی آنها در آینده و به تبع آن به بر چگونگی رابطه آنها در سایر حوزههای و زمینهها از جمله روابط روسیه با ایران تأثیر خواهد گذاشت.[1]
از سوی دیگر، با آنکه مقامات کرملین همچنان در واقعی بودن تصمیم امریکا در صرفهنظر کردن از ساخت سپر موشکی این کشور تردید دارند و حتی دمیتری راگوزین، نمایندة روسیه در ناتو سیستم جایگزین این سیستم که احتمالاً قرار است به صورت متحرک و بر روی ناوهای جنگی امریکا نصب شود را خطرناکتر از سیستم قبلی دانسته، اما همان طور که اشاره شد، از منظر روسها نفس این اقدام گامی مثبت در روابط دو کشور است.[2]
از سوی دیگر، هرچند مقامات واشنگتن و مسکو انجام هرگونه معامله در خصوص تصمیم اوباما به تعلیق استقرار منطقة سوم سپر موشکی امریکا در اروپایی شرقی را از جمله در خصوص ایران رد کردهاند، اما به تأکید بسیاری از ناظران، واقعِ امرِ این اقدام اوباما، دادن ازائی به روسیه و به تبع آن انتظار پاسخِ مسکو و دادن مابهازائی از سوی آن به واشنگتن است.
به این اعتبار، تصمیم اوباما را میتوان اقدامی در راستای بده بستانهای اخیر دو کشور طی ماههای اخیر از جمله اجازة روسیه به امریکا در استفاده از خاک و فضای این کشور برای انجام نقل و انتقالات نظامی به افغانستان (که در نوع خود تصمیمِ حائز تأملی محسوب میشود)، توقف بیسر و صدای گسترش موج سوم ناتو به شرق و موافقت ضمنی روسیه با گسترش حضور نظامی امریکا در آسیای مرکزی تفسیر کرد. این تحولات در حقیقت گامهای عملی طرفین برای بهسازی روابط و تحریک طرف مقابل به پیشبرد این مسیر با گام عملی دیگر است. با این ملاحظه و همان طور که اشاره شد تصمیم اوباما را میتوان سیگنال دیگری از کاخ سفید به کاخ کرملین در جدی بودن سیاست تغییر و اقدامی عملی در راستای بهسازی روابط مسکو و واشنگتن دانست که بیتردید تأثیری مستقیم بر نحوة تعاملی آتی آنها خواهد داشت.
نوع گفتمان میان اوباما و مدویدیف در نیویورک نیز حاکی از جدی بودن فضای تغییر دارد به نحوی که اوباما در سخنان خود در ملاقات با مدویدیف به صراحت از توافقات و تفاهمات قابل ملاحظه با روسیه سخن گفت و در مقابل، رئیسجمهور روسیه نیز با اذعان به بروز تحولات قابل ملاحظه در روابط مسکو و واشنگتن، این فضا را بستر مناسبی برای رفع چالشهای موجود در روابط دانست. مدویدیف این فضای مثبت را با اظهار اینکه؛ «روسیه و امریکا گوشدادن به حرفهای یکدیگر را فرا گرفتهاند»، تفسیر کرد. با این ملاحظه و با عنایت به دو دیدار مدویدیف و اوباما در لندن و مسکو و رایزنیهای صورت گرفته در سطوح مختلف میان دو طرف از زمان به قدرت رسیدن اوباما، میتوان مدعی شد که روند بهسازی روابط روسیه و امریکا از مرحله لفظ به عمل تحویل یافته و لذا بروز تحولات عملی بیشتر در این روابط دور از انتظار نیست.[3]
در این راستا، افزون بر اقدامات عملی بازگفته، سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل را نیز میتوان اعمال فشاری بر روسها برای همراهی بیشتر با امریکا دانست. او طی این سخنان، با اشاره به کشورهایی که سیاست یکجانبهگرایی امریکا را مورد انتقاد قرار میدهند، بر تمایل واشنگتن به همکاری با همه کشورها برای رفع مشکلات جهانی تأکید و تصریح کرد که؛ «سایر کشورها نباید کناری بایستند و منتظر باشند که امریکا به تنهایی به حل مشکلات اقدام کند». این موضعگیری به عبارتی همان سیاست چندجانبهگرایی است که روسها به تکرار بر آن تأکید داشتهاند و بر اساس آن امریکا را به تکرار مورد انتقاد قرار دادهاند.[4]
با این ملاحظه، هرچند مخاطب سخنان اوباما همة کشورها بودند، اما روسیه را میتوان یکی از اصلیترین مخاطبان این موضعگیری دانست. با این ملاحظه، سخنان اوباما در خصوص جانبداری دولتش از روندهای چندجانبه در حل و فصل مسائل و چالشهای بینالمللی را در واقع امر میتوان انداختن توپ به خانه روسها دانست. به این عبارت که مسکو بیش از این نمیتواند به رویکرد یکجانبة امریکا در مسائل بینالمللی معترض باشند، چرا که امریکا در مسائل مختلف از جمله افغانستان، ایران، کرهشمالی، حتی صلح عربی – اسرائیلی، خلع سلاح، تروریسم و دیگر، نه تنها آمادگی خود برای همکاری را ابراز داشته، بلکه اقدامات عملی را نیز در این راستا مطمحنظر قرار داده است.
تغییر رویکرد مسکو نسبت به تهران
همان طور که بسیاری از تحلیلگران و رسانههای گروهی نیز انتظار داشتند، موضوع ایران یکی از مباحث محوری دیدار و مذاکرات اوباما و مدویدیف در امریکا بود. موضوعی که محافل تحلیلی و رسانهای ایران نیز با دقت بیشتری آن را دنبال کردند، چرا که به باور بسیاری از آنها، در فضای تخاصمی میان ایران و غرب، هر گونه تحول در روابط مسکو و واشنگتن اعم از مثبت یا منفی، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی را بر امنیت و منافع ملی کشورمان ایراد خواهد کرد. منشأ این نگرانیها و مباحث در باب قطع و احتمال تغییر رویکرد مسکو نسبت به تهران، به تبع بهبود روابط آن با واشنگتن، موضوع دیرینة مثلث روابط ایران، روسیه و امریکا و تأثیر و تأثّر نوسان در روابط دو ضلع بر ضلع سوم است.
این نگرانیها طی ماهها اخیر و به تبع تلاشهای دولت اوباما برای نزدیک کردن ضلع امریکا به روسیه و به تبع آن احتمال همراهی کاخ کرملین با کاخ سفید در سیاست فشار علیه تهران با حساسیت بیشتری دنبال شده است. هرچند تلاش روسها طی سالها و ماههای اخیر همواره بر آن بودهاند تا در مثلث روابط مسکو، تهران و واشنگتن، با موضعگیریهای دوپهلو و کلی دو ضلع دیگر را به صورت همزمان راضی نگه داشته و از هر دو طرف کسب منافع کنند، اما بروز تحولات اخیر بازگفته در روابط مسکو و واشنگتن، حاکی از سخت استمرار این سیاست و محذور روسیه در آشکار کردن هواداری خود از یک ضلع است.
به عبارت دیگر، با عنایت به رویکرد سخت جورج بوش در سیاست خارجی از جمله در قبال روسیه و ایران، دادن پاسخ منفی به واشنگتن از سوی مسکو در ارتباط با ایران و عدم همراهی با آن در اعمال فشار بر تهران کار مشکلی نبود، اما همان طور که اشاره شد رویکرد نرم اوباما در سیاست خارجی که واجد پیچیدگیهای بیشتری نسبت به سیاست خارجی نومحافظهکاران است، روسیه را (در معنی محدود آن) در تنگنای شفافسازی موضع خود در انتخاب بین تهران و واشنگتن قرار داده و این در حالی است که نمیتوان در ماهیت سیاست بوش و اوباما در قبال ایران تفاوتی قائل شد.
به این معنی که مسکو در حالی در این محذور قرار گرفته که هم بوش و هم اوباما سیاست واحدی را در قابل ایران در دستور (داشته و) دارند که همانا تغییر رژیم در ایران، مانع شدن از تبدیل آن به قدرتی منطقهای در خاورمیانه و جلوگیری از دستیابی تهران به فنآوریهای پیشرفتة هستهای است. این تنگنا در تغییر گفتمان مدویدیف در خصوص ایران طی مدت حضور او در امریکا قابل شناسایی است.
به این نحو که هرچند او در مذاکرات با اوباما و در راستای موضعگیریهای کلی پیشین کرملین تصریح کرد که؛ «احتمال اندکی وجود دارد که سیاست تحریم علیه ایران به نتایج مثبتی منتهی شود. ما باید به دنبال اتخاذ روشی باشیم که از یک سو به ما اجازة حل و فصل پروندة هستهای ایران را به شیوة مسالمتآمیز دهد و از سوی دیگر مانع دستیابی تهران به سلاح هستهای شود»، اما اعلام خبر راهاندازی کارخانة دوم غنیسازی اورانیوم در ایران اسبابی شد تا وی تغییر موضع روسیه نسبت به ایران را به نحو آشکارتری به زبان آورد.[5]
در این میان، هرچند راهاندازی این کارخانه که پیش از این به اطلاع آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز رسیده و حق مسلم ایران است را نمیتوان اقدام تحریکآمیزی از سوی تهران تفسیر کرد، اما سیاهنماییهای سیاستمداران و رسانههای غربی محرکی شد تا مدویدیف، بهرغم موضعگیریهای دوپهلوی پیشین روسها در قبال ایران، به موضعگیری انتقادی در این خصوص اقدام کند. او حتی بهرغم رویة سابق مسکو، منتظر آشکار شدن موضع غرب برای اتخاذ موضعی میانگیر برای جلب نظر هر دو طرف نماند. مدویدیف در حالی احداث این کارخانه را غیرمنتظره دانست، ساخت آن محرمانه اعلام و شرایط کنونی را دشوار توصیف کرد، که آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشتر تایید کرده بود که تهران این سازمان را درباره ساخت کارخانه جدید غنیسازی اورانیوم خود مطلع کرده بود.[6]
مدویدیف در موضعگیری خود در این خصوص، راهاندازی این مرکز جدید غنیسازی را ناقض قطعنامههای شورای امنیت توصیف کرد و ضمن ابراز نگرانی جدی در این خصوص، از ایران خواست هرچه سریعتر صلحآمیز بودن این تاسیسات را ثابت کرده و در این رابطه، حداکثر همکاری را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای انجام بازرسیها مبذول دارد. افزون بر این موضوع، افزایش صراحت مقامات کرملین در انتقاد از ایران از جمله موضعگیری انتقادی مدویدیف در قبال سخنان آقای احمدینژاد در روز قدس در نفی هلوکاست و موضع ایشان علیه اسرائیل را میتوان نمود دیگری از تغییر رویکرد روسیه در قبال ایران دانست.
به این اعتبار، بهرغم برخی خوشبینیها در ایران مبنی برای اینکه مدویدیف تشدید تحریمها علیه ایران را تنها در شرایط خاص و به تبع ناکارآمدی سایر سازوکارها ممکن دانسته و تفسیر این موضعگیری به اینکه مسکو در شرایط موجود حاضر به همراهی با واشنگتن برای اعمال فشار به تهران نخواهد بود، اما همان طور که سابقة روسها نشان میدهد، این موضعگیریهای آنها میتواند به هر نحو که منافع آنها اقتضاء کند تفسیر شود. به این معنا که مسکو میتواند با تلقی هر تحولی در عرصة هستهای و یا نظامی ایران، حتی راهاندازی دومین تأسیسات غنیسازی اورانیوم، به عنوان شرایط خاص، به همراهی با امریکا در اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر علیه ایران اقدام کند که با توجه به فضای موجود تحقق این فرض حداقل به صورت رأی موافق مسکو به قطعنامة چهارم علیه ایران دور از انتظار به نظر نمیرسد، اما نمیتوان این احتمال را نیز از نظر دور داشت که مسکو همانند سابق برای از دست ندادن ایران، خواستار برخی تغییرات جزئی در پیشنویس این قطعنامه شوند.
جمعبندی
نکتة مهمی که باید در تحلیلها از روابط مسکو و واشنگتن به آن التفات داشت این است که مقامات روسیه و امریکا هیچ گاه مواضع راهبردی خود را به صورت علنی و رسانهای مطرح نمیکنند که از این جمله میتوان به ابراز نظر مدویدیف پس از اعلام تعلیق برنامة سپر موشکی امریکا در اروپای شرقی اشاره کرد که تصریح داشت در این خصوص مذاکراتی بین وی و اوباما در مسکو و لندن انجام گرفته بود.
با این ملاحظه و با عنایت به شرایط خاص حادث شده در روابط روسیه و امریکا و این مهم که در شرایط حاضر هر دو به کمک طرف مقابل برای رفع مشکلات و چالشهای پیش روی خود نیاز دارند، نمیتوان وجهالمصالجه شدن ایران (واژهای که مورد پسند بسیاری از سیاستمداران کشورمان نیست) را دور از انتظار دانست. چرا که احتمال اینکه مسکو روابط تاکتیکی خود با تهران را فدای تعاملات راهبردی با واشنگتن کند جای سئوال خواهد داشت (نمود این موضوع را در کاهش قابل ملاحظه حمایت امریکا از گرجستان و اکراین در قبال روسیه (به رغم حمایتهای همهجانبة قبل) میتوان مشاهده کرد).
با این ملاحظه، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید با هوشیاری هرچه بیشتر، ضمن شناسایی احتمالات و توافقات پنهان مدویدیف و اوباما در خصوص ایران که به حتم واجد تأثیرات مستقیمی بر منافع و امنیت ملی کشورمان خواهد بود، تدابیری را برای حداقلرسانی تبعات منفی همراهی مسکو و واشنگتن مطمحنظر قرار دهد. از سوی دیگر، همان طور که بسیاری از تحلیلگران داخلی نیز تأکید دارند، سیاستگذاران خارجی کشورمان میتوانند با کاربست تدابیر بهینهتری در رابطه با غرب، از اعمال فشارهای بیمورد از ناحیه روسیه و قرار گرفتن تهران در وضعیتی که باید نظارهگر چگونگی بازی مسکو و تأثیر آن بر منافع خود باشد، جلوگیری کنند.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: سایت مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) / 4 مهر ۱۳۸۸